آنا صحیفه پلانت |
یک هفته از بازی تراکتور_استقلال در تبریز می گذرد، اما واکنش ها،جوسازی ها و فضاسازی ها در رابطه با اتفاقات ورزشگاه تبریز همچنان سیر صعودی دارد. میزان و حجم توجه و رغبت رسانه ها به باصطلاح بررسی و موشکافی اتفاقات آن بازی، که عموما هم با اسم رمز "وطن دوستی"،"امنیت ملی" و...
صورت می گیرد به حدی زیاد و گسترده است که بیشتر رنگ و بوی بزرگ نمائی،دروغ پردازی و شانتاژ رسانه ای به خود گرفته است... لزومی ندارد که درباره ی اهمیت،جایگاه و کارکرد رسانه ها در عصر حاضر قلم فرسائی کنم،پس مستقیم سراغ اصل مطلب می روم؛ آیا این حد و حجم از بزرگ نمائی،سیاه نمائی، بحرانی و در حد انفجار جلوه دادن اوضاع و شانتاژ رسانه ای، می تواند بدون برنامه ریزی و غیرهدفمند باشد؟ و اگر برنامه ریزی شده و هدفمند است، توسط چه جریان هائی و برای رسیدن به چه هدف و مقصدی طرح ریزی شده است؟ برای درک و فهم بهتر و دقیق تر چرائی و چگونگی واکنش شگفت انگیز رسانه ها به اتفاقات ورزشگاه تبریز می بایست برخی مسائل را مورد توجه قرار دهیم، از جمله؛ اوضاع و ویژگی های حال حاضرِ سپهر سیاسی کشور، انتخابات بسیار نزدیک و بسیار مهم مجلس، موقعیت و "برنامه های" دو جناح اصلی کشور در آستانه انتخابات و در رابطه با انتخابات، و...
همچنین باید توجه داشته باشیم که رسانه های حساس و شانتاژ کننده متعلق به اردوگاه کدام جناح و جریان ها هستند. بسیار عجیب و تامل برانگیز است که رسانه های رسمی و حاکمیتی و کلا رسانه های اصول گرایان واکنش و مواضع تقریبا منطقی، معقول و معتدلی در رابطه با اتفاقات ورزشگاه تبریز داشته اند. اما رسانه های غیر حاکمیتی و متعلق به جریان های مختلفِ مدعی دموکراسی،حقوق بشر، اندیشه ورزی و... در کنار و دوشادوش رسانه هائی مانند بی بی سی، ایران اینترنشنال، من و تو ،رادیو فردا و... با دروغ پردازی و شایعه سازیهای بسیار گسترده و تحلیل های غیر واقعی و من درآوردی، ضمن سیاه نمائی و بسیار بحرانی جلوه دادن اوضاع و شرایط، خودشان را در مقام،جایگاه و موضع دغدغه مند و دلواپس واقعی ایران و صدالبته "به سامان کننده امور" معرفی و تبلیغ می کنند... هنوز برنامه و استراتژی اصلاح طلبان برای شرکت و در رابطه با انتخابات مجلس مشخص نشده است، مباحث زیادی در این رابطه مطرح بوده وهست که خارج از حوصله این یادداشت است، اما چند ماه پیش ایده و تئوری "مشارکت مشروط" توسط سعید حجاریان به اصلاح طلبان و حاکمیت پیشنهاد شد، دقت و وسواس بیشتر در بررسی تئوری مشارکت مشروط می تواند کمک حال ما برای درک و فهم بهتر "هیاهو و شانتاژ رسانه ای بی سابقه برعلیه حوادث ورزشگاه تبریز"، توسط اصلاح طلبان و اپوزیسیون، باشد. "مشارکت مشروط" آشکارا و حتی با ذکر وتوضیح جزئیات، حاکمیت را به "تجزیه ایران" تهدید کرده بود... شانتاژ رسانه ای بی سابقه اخیر سعی دارد جدی بودن و واقعی بودن "هشدار" مشارکت مشروط را به حاکمیت یادآوری کند تا حاکمیت رابه قبول و پذیرش مُفاد اصلی مشارکت مشروط ترغیب و تشویق کند. اکنون که اصلاح طلبان نیک می دانند که مردم آنها را شناخته اند، بازی جدید اما خطرناکی را شروع کرده اند...
یادمان نرفته و نمی رود که جریان ها و رسانه هائی مانند بی بی سی، من و تو، رادیو فردا و... که بعدها اینترنشنال هم از دل آنها بیرون آمد، در سال تلخ ۸۸ علنا و عملا برای تکه تکه کردن ایران از هیچ اقدام و تلاشی فروگذار نکردند... و کسی در مقابل آنها ایستاد که "کمتر" از هر سیاستمدار و دولتمرد دیگری در یک قرن گذشته به ایران دوستی "شهره" بود که هیچ، بلکه حتی به ضدیت با ایران "مشهورش" کرده بودند... و هیچ بعید نیست که هیاهوها و جلز و ولزهای اغراق آمیز و متوهمانه آنها در رابطه با حوادث ورزشگاه تبریز، در واقع انتقام سخت و هولناکی است که از بی تفاوتی و عدم همراهی آذربایجان و بخصوص تبریز، با جنبش سبز، می گیرند... و خوب می دانند که آذربایجان هرگز در طول تاریخ شکوهمند و بی بدیلش حتی یکبار هم با حرکت های ضد ایرانی همراهی نکرده است، پس دایه های مهربانتر از مادر می شوند و خود آذربایجان را به جدائی طلبی متهم می کنند... و چقدر دردناک و خطرناک است که همفکران داخلی شان آشکارا آنها را همراهی، و در نقش هائی که آنها طراحی کرده اند بازی می کنند.
تاریخ
2019.11.08 / 11:14
|
مولف
قادر سیف الهی
|