آنا صحیفه اخبار فارسی |
این روزها، روزهای سختی برای کارگران کشور است. در این سالهای اخیر تقریبا روزی نبودهاست که شاهد اعتراضات، تجمعات و یا اعتصابات کارگران در گوشه به گوشهی کشور نباشیم اما این اخبار از نارضایتیها در حالی به گوش میرسد که این قشر ضعیف هیچ صدا و رسانهای ندارند.
شاید نوشتن از مشکلات کارگران بدیهی به نظر برسد، چرا که در جامعه ما تقریبا هژمونی غالب بر این است که کارگر فارق از انسان بودنش، ذاتا موجودی بدبخت است و این باور در تک تک افراد جامعه و حتی در خود قشر کارگری نیز ریشه دوانده است.
اما اگر بخواهیم واقع بینانهتر نگاه کنیم با قشر عظیمی از انسانها روبه رو میشویم که اصلیترین نقش را در تولید تمامی آنچه که میبینیم و مصرف میکنیم دارند. آری کارگران!
کارگرانی که دنیای مادی ما( اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و... ) را میسازند و در عین حال گاها از ابتداییترین حقوق انسانی نیز محروماند.
در اینکه وضعیت اقتصادی در کشور بسیار وخیم است و زندگی کارگران را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، شکی نیست. اما اینکه سیاستهای اعمال شده از طرف دولت در این شرایط کاملا بر علیه طبقهی کارگران باشد، جای سوال دارد. سیاستهایی مثل: خصوصی سازی، استفاده از نیروی کار با قراردادهای موقت، عدم افزایش دستمزد متناسب با تورم، ضعف در ارائهی خدمات دولتی نظیر بیمه و تامین اجتماعی و در کل سیاستهای اشتباه داخلی و خارجی که باعث افزایش روز افزون شکاف طبقاتی شده و حال قشر کارگر را روز به روز وخیمتر میکند.
نمود این وخیمتر شدن اوضاع را میتوان در کاهش شدید قدرت خرید مردم و به خصوص قشر عظیم کارگری ارزیابی کرد. "کاهش قدرت خرید" یکی از عوامل بزرگِ رکود اقتصادیست. به عبارت سادهتر وقتی قدرت خرید کارگران از کالاهای تولید شده کاهش پیدا میکند، خرید کالا از سوی همین کارگران که در بازار نقش مصرفکننده را دارند نیز اوفول میکند و این مسئله منجر به رکود و سرانجام تعدیل نیرو از سوی کارفرماها میگردد و اقتصاد به دور تسلسلی میافتد که بیکاری در آن اجتنابناپذیر میشود.
مسئلهی کارگر آذربایجانی:
گرچه مسئلهی کارگر مسئلهای جهانیست اما تحلیل وضعیت کارگران خارج از شرایط کشوری و حتی منطقهای تحلیلی نارسا و نادرست است، چرا که اولا سیاستهای اعمالشده از طرف دولتها به این مسئله متفاوت بوده و ثانیا شیوهی تولید و همچنین صنایع هر بومی بسته به شرایط جغرافیایی آن متفاوت است. از این رو در ادامهی نوشته سعی بر آن خواهد بود تا نگاهی مختصر به وضعیت کار و کارگران در آذربایجان داشته باشیم.
کارگران و زحمتکشان آذربایجان نیز خارج از تاثیر سیاستگذاریهای ذکر شده نیستند و در این موضوع همپای دیگر کارگران کشور روز به روز ضعیفتر میشوند اما مسئلهای که علاوه بر این موضوع، برای کارگر آذربایجانی وجود دارد، مسئلهی سیاستهای مرکزگرایی است.
آذربایجان با توجه به شرایط زیست بومی و جغرافیایی خود میتوانست از لحاظ کاری شرایط بسیار بهتری را داشته باشد. وجود زمینهای حاصل خیز کشاورزی، منابع و معادن، فرصتهای عظیم گردشگری و منابع تاریخی و... از جمله پتانسیلهایی هستند که میتوانست به جای تهدید به فرصتی برای ساکنان این منطقه بدل شود.
اما در راستای سیاستهای مرکزگرایی نه تنها این پتانسیلها شکوفا نشدهاند، بلکه در حال غارتشدن نیز هستند، بخش عظیمی از منابع آذربایجان همواره راهی مرکز میشود و فرصتهای اقتصادی این منطقه را کور میکند.
از طرفی تبعیض آشکار در اعمال مالیاتها و ارائهی تسهیلات بین مرکز و پیرامون، مسئلهی کار را در این منطقه دچار مشکلاتی دوچندان میکند و این به نوبهی خود زندگی کارگران این منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد. پس تعجبی ندارد که شاهد مهاجرت بیاندازه کارگران آذربایجانی به مرکز باشیم.
در نهایت با گرامی داشت روز کارگر، امید است با تغییر نگرش و ایجاد نگاه ژرف انسانیتر بر این قشر شاهد توجه بیش از اندازهی حرکت ملی به این قبیل از مسائل باشیم.
تاریخ
2020.05.03 / 11:27
|
مولف
هادی حیدری راد
|