آنا صحیفه ایقتیصادیات |
ما امروز گرفتار یک «جنگ اقتصادی» هستیم. هرچند من به لحاظ نظری این واژه و مفهوم را قبول ندارم، ولی به نظر میرسد در عمل این اتفاق افتاده است و سیاستمداران هر دو طرف مرتباً از این مفهوم حرف میزنند. آمریکاییها میگویند برای اجتناب از جنگ نظامی با ایران وارد جنگ اقتصادی شدهایم و ایران را تحریم کردهایم. ایرانیها هم میگویند ما درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم که از جنگ نظامی چیزی کم ندارد.
اگر وجود این جنگ را بپذیریم، طبیعی است که بحث دیگر فقط اقتصادی نیست و در دو سوی ماجرا، سیاستمداران حاکم بر آمریکا و ایران صفآرایی میکنند. من قبلاً نقدهای بسیاری به نگاه سیاستمداران حاکم بر آمریکا در این مورد وارد کرده و گفتهام که تحریم در تضاد با اصول فکریای است که آمریکاییها مدعی دفاع از آن هستند.
تحریم تجارت یعنی جلوگیری از تجارت آزاد که خلاف قانون اساسی آمریکاست. آنچه آمریکاییها امروز انجام میدهند، نشانه ریاکاری و غلبه دادن نگاه سیاسی بر اقتصاد است. آنها برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، اقتصاد را به یک ابزار تبدیل کردهاند.
اما در سمت مقابل هم سیاستمداران ایرانی قرار دارند که وقتی میگویند درگیر جنگ اقتصادی هستیم، باید معنای درگیر شدن در جنگ را بدانند. جنگ در ذات خود یک مفهوم سیاسی است، نه اقتصادی؛ بنابراین جستوجوی راهحل اقتصادی برای آن بیمعناست.
برای این جنگ باید یک راهحل سیاسی پیدا کرد و اینکه بگوییم راه دیپلماسی را به کلی میبندیم، معنا ندارد. چون این کار تن دادن به بنبست و اعتراف به آن است که راهحلی نداریم. سیاستمداران ما میگویند تحریم را دور میزنیم. مگر جنگ را میتوان دور زد؟ وقتی حلقه تحریم تنگتر شود، بالاخره آثار خود را نشان میدهد.
هرقدر بگوییم تحریم را دور میزنیم و راه عبور از آن را پیدا میکنیم، یا ادعا کنیم که با تکیه بر اقتصاد و ابتکار داخلی مسائل را حل میکنیم، یا شعار بدهیم که تحریم فرصت است، این حرفها واقعیتهای روی زمین را تغییر نمیدهد. باید واقعیتها را دید: این جنگ یک مساله سیاسی است و باید از مسیرهای دیپلماتیک و سیاسی حل شود.
تاریخ
2020.01.24 / 11:52
|
مولف
موسی غنینژاد
|