سال ۲۰۱۴ که به آذربایجان رفتم از طرف دوستان گفته شد اینجا رهبران احزاب وجود دارد که از پناهندگان آذربایجان جنوبی حمایت می کنند. اگر با آنها دیدار کنید ضرر نخواهید کرد.
بنده در جواب چنین گفتم:
در این مملکت آرزوی دیدار با یک نفر را داشتم که امروز در قید حیات نیست و اگر هم زنده بود برای فردی چون من امکان نداشت و آن شخص مرحوم حیدرعلی اوف می باشد.
وقتی بنده با ادله های گوناگون احزاب مورد نظر دوستان را رد کردم از من سوال کردند فعالانی که از جنوب می آیند مرحوم ابوالفضل ائلچی بی را قبله خود معرفی می کنند علت این دیدگاه شما چیست؟
در جواب گفتم اول من مرحوم ائلچی بی و حیدر علی اوف را سرمایه های آذربایجان می دانم و دلیل بنده ساده است:
آن روز ها عکسی از یک "آشیق" در کنار صندوق صدقات در زنجان انتشار یافته بود، عکس مزبور را نشان دادم و گفتم هنر آشیقی فرق نمی کند یا آشیق عدالت در جمهوری آذربایجان باشد یا این آشیق در زنجان.
اما وقتی آشیق عدالت نصیب اوف به یکی از روستاهای مشگین شهر آمده بود مردم راضی نبودند کفش اش را دربیاورد.
در آذربایجان جنوبی حاکمیت "آشیق" ها بی دین معرفی می کند اما همین آشیق عدالت خودش می گوید روزی برای من خبر دادند که حیدر علی اوف طی دستوری ویژه شما را تحت حمایت نهاد ریاست جمهوری آذربایجان قرار داده است. معلوم است در کشوری که روشنفکران و هنرمندان این چنین عزت ببیند در اجتماع هم مورد احترام قرار خواهند گرفت.
گفتند حیدر علی اوف یک پلان است و او جهت فریب مردم اینکارها را می کرد.
بنده جوابی برای ادامه بحث نداشتم.
بخاطر شرایط سخت پناهندگی در آذربایجان راهی ترکیه شدم. در خارج بدنه حرکت ملی را یا در توهم دیدم و یا در کما و خودشیفتگی.
با الهام از حسن بی زردابی پدر رونامه نگار آذربایجانی چاره را در "نوشتن" و بازم در "نوشتن" یافتم. در جریان نوشتن تاریخ حرکت ملی جایگاه دو شخصیت آذربایجان یعنی مرحوم حیدرعلی اوف و ائلچی بی را در تضاد و قابل مباحثه در حرکت ملی دیدم و متوجه شدم با اینکه فعالان حرکت ملی ائلچی بی را می ستایند اما دریغ از انتشار یک کتاب در باره ایشان، در باره مرحوم علی اوف هم منابع در حد صفر بود. لذا مجبور شدم خودم تحقیق کنم( مقاله حیدرعلی اوف مکمل شاه اسماعیل و ائلچی بی مکمل اندیشه های علی بی حسین زاده را قبلا انتشار داده ام)
در جریان این تحقیقات جواب دوستان را که تمجید حیدر علی اوف از روشنفکران را با اهداف خاص مبهم نشان می دادند؟به شرح زیر یافتم:
زلیم خان از شاعران ملی آذربایجان در دیدار با دانشجویان ترکیه می گوید:
در جریان بزرگداشت ۸۰ مین سال تاسیس وزارت اطلاعات آذربایجان حیدر علی اوف از بنده هم بعنوان سخنران دعوت کرده بود.
گفتم رئیس جمهور عزیز صحبت کردن شاعر در رابطه با امنیت ملی چه مناسبتی دارد؟
حیدر علی اوف در جواب می گوید:
در شوروی سابق"کا.گ.ب" با لابی گری ارامنه و روس ها فقط می خواستند نسل شاعران آذربایجان را به نیستی بکشاند. تا توانستم جلوی آنها ایستادم لذا حضور شما در این مراسم دارای پیام خاص می باشد.
اگر سری به تاریخ فعالیت های سیاسی حیدر علی اوف حتی در دوره نوجوانی ایشان بزنیم خواهیم دید:
- پدر زن حیدر علی اوف همراه با وی در جریان حکومت ملی آذربایجان به رهبری پیشه وری در تبریزحضور می یابد و برای اولین بار در تاریخ آذربایجان نسبت به تشکیل دولت "کرد" در سرزمین تورک هشدار می دهند.
- بعد از استخدام حیدرعلی اوف در "کا.گ.ب" نسل کشی شاعران آذربایجانی متوقف می شود.
- بختیار واهابزاده در دوره استالین به خاطر "منظومه گلستان" در آستانه اعدام بود که با وساطت علی اوف نجات پیدا می کند.
- محمد بی ریا وزیر فرهنگ پیشه وری توسط علی اوف از سیبری نجات پیدا می کند.
- سهراب طاهیر،ربابه مرادووا و...
بطور کلی حرمت به شاعران و روشنفکران آذربایجان و نجات آنان از گیوتین مرگ روس ها نه یک پلان سیاسی، بلکه ابتکار عمل حیدرعلی اوف در مسکو بوده است. شاید بخاطر این ابتکار عمل ها بوده است که گورباچف بعنوان رئیس جمهور بلوک شرق بصورت شفاف اعلام کرده بود که فقط از جانب علی اوف احساس ترس و ناگرانی دارد.
ابوالفضل ائلچی بی در مصاحبه با تلویزیون آینس در سال ۱۹۹۷ در جواب سوال خبرنگاری که از وی می پرسد:
آیا درست است که در جریان تفتیش خانه شما"کا.گ.ب" عکس حیدر علی اوف را پیدا کرده بود؟
می گوید: بلی
چون در دهه ۱۹۷۰ لابی ارامنه و روس ها با پیش کشیدن جریان پان ترکیسم می خواستند فاجعه سال ۱۹۳۷ را در آذربایجان مجددا راه بیندازند و به نسل کشی روشنفکران تورک بپردازند که توسط حیدرعلی اوف در مسکو خفه شدند.
به امید بومی سازی سیاست های حیدر علی اوف در مهار روس ها و ارامنه در مسکو، توسط فعالان حرکت ملی در تهران "ما یا باید بتوانیم و یا باید بتوانیم"