لطفا اینقدر آراز را با شماتت و طعنه خطاب و دشمن آذربایجان معرفی نکنیم، بلکه این رودخانه مایه حیات آذربایجان است. خیلی از کشورهای جهان در آرزوی این هستند که از وسط کشورشان رودخانه دائمی همچون آراز جاری شود.
آراز دشمن آذربایجان نیست بلکه حیاتی ترین دوست ماست.
زمان آن رسیده است که تغییری در دیدگاه های خود داشته باشیم، دشمن در مرحله اول جهالت خودمان می باشد که زمینه را برای اشغال سرزمینمان توسط دیگران (فاشیست های روس و فارس)فراهم آورده است و از جهالتمان ناخودآگاه به یک رودخانه طبیعی و کاملا بیگناه نفرت می بارد.
شاید برای دوره ای ظلم و ستم فاشیست های روس در شمال و فارس در جنوب باعث شده است روشنفکران و شاعران آذربایجان به رودخانه آرازنفرین کرده و آن را عامل جدائی وطنمان خطاب کنند. اما حقیقت اینست این نفرین برازنده این رودخانه نیست حتی ما باید به جای نفرین بر دیگران خودمان را اصلاح کنیم تا به جای روحیه شکست و حسرت، روحیه اتحاد و سیاست کاربردی را در میان نسل های خود نهادینه و تقویت کنیم. تا آنان بفهمند که نام پل روی این رودخانه در اصل "پل سلجوقیان" است و این سلسله برای اینکه پرچم تورک ها را در کوه های قفقاز به اهتزاز در آورند این پل را ساخته و بالغ بر صد و پنجاه سال حکومت کرده اند. همچنین دیگر پل شکسته در روی آراز در اصل "پل عباس میرزا" می باشد. عباس میرزا سردار رشید سلسله قاجار برای اینکه آذربایجان یکپارچه را از تعدی روس ها حفظ کند 28 سال تمام با یکی از مسلح و مجهز ترین ارتش های جهان جنگید.
ولی ما بعنوان نوادگان سلجوقیان و عباس میرزاها خیلی راحت جهت رفع تکلیف تاریخی و فرافکنی نام "پل حسرت" را برای این پل انتخاب کرده ایم. در برهه های خاص این رودخانه طبیعی را عامل جدائی آذربایجان قلمداد می کنیم. بعبارتی پلی که در زیر سم ستوران تورک ها نام اتحاد شمال و جنوب رودخانه آراز را یدک می کشید، توسط ما در قهوه خانه ها به "پل حسرت" تبدیل شده است.
آیا ما فعالان حرکت ملی معنا و تفسیر این شعر سهراب طاهیر نیستیم؟:
بیر واخت عسگر ایدین جسور دؤیوشکن
ایندی شعر اولورسان کیتاب لاردا سن
بس نه واخت دؤیوشدن ووروشدان کئچیب
بؤیوک آزادلیقا چئوریلهجک سن؟