آنا صحیفه اخبار فارسی |
پدر «قارا ولی» به او گفت که تو آدمنخواهی شد. سالها گذشت و قارا ولی حاکم شهر شد. دستور داد پدرش را کف بسته به حضور آوردند و با تفاخر به او گفت «تو که میگفتی من آدم نمیشوم، میبینی که حاکم شدم». پدرش گفت «من نگفتم تو حاکم نمیشوی، گفتم آدم نمیشوی و هنوز هم نشدی».
قارا ولی در فرهنگ شفاهی آذربایجان سمبل کوتولههایی است که جای بزرگی را اشغال کردهاند. هیچ گاه چنین افرادی را جدی نگرفتهام و به دوستان نیز توصیه کردهام که آنها را به طبیعت بسپارند.
برای مثال اگر روزی مرکز گرایان بگویند که دیگر به یک ترک ستیز و آذربایجان ستیز نیاز ندارند سالار سیفالدینی حتی به درد جرز دیوار هم نمیخورد. خانم سیمین صبری و پیمان عارف مهمان برنامهای تلویزیونی در موضوع بسندگی زبان فارسی بودند. مجری برنامه به طرز افشاگرانهای نوشته که هیچ کس حاضر نشد در این برنامه به عنوان موافق طرح بسندگی فارسی شرکت کند و ما پیمان عارف را آوردیم. اینکه دیگر کسی حاضر نمیشود در برابر حقوق زبانی ملتها رجزخوانی کند و قارا ولی را به میدان میفرستند خود پیروزی بزرگی است.
پیمان عارف سالها پیش بعد از اتمام
تحصیلات برای مدتی به تبریز آمد سیاسیهای قدیمی تبریز مانند مرحوم غلامحسین جعفری، مهندس حبیب یکتا و ... خیلی زود او را طرد کردند و وقتی علت را جویا شدم گفتند که ما نمیتوانیم یک مزدور را در جمع خودمان بپذیریم و وقتی پرسیدم مگر او با نهادی کار میکند گفتند مهم نیست که او با نهادی کار میکند یا نه، مهم این است که شخصیت و منش او برای مزدوری ساخته شده است.
پدر علیرضا کیانی گفته که «علیرضا کار بسیار خوبی کرد که رفت. همیشه نگران بودم در یک هوای نیمه تاریک یکی از موتورسواران جادههای فرعی را با ماشین زیر بگیرد و همه عمر را پشت میلههای زندان بماند ولی حالا رفته برای خودش آدمی شده است.»
پدر کیانی نمیدانست که یک قارا ولی هرگز آدم نمیشود، در بهترین حالت فقط فرد مهمی خواهد شد.
تاریخ
2019.08.04 / 20:30
|
مولف
ابراهیم رشیدی
|