آنا صحیفه اخبار فارسی |
نکتۀ مهمّ دیگر وجه تسمیه ای است که دکترخانلری برای ایران و سرزمین ایران ذکر می کند. او معنی ایران را «سرزمین و جایگاه آریاییان» معرّفی می کند، لیکن در معیّن ساختن معنی کلمۀ «آریا» و «آریایی» درمی ماند و به سان دیگر باستانگرایان قدم به وادی گمان و احتمال می گذارد و به نقل از دانشمندانی که نامی هم از ایشان نمی برد؛ لفظ آریایی را در زبان این اقوام به معنی «آزاده» و «پاک نژاد» معرّفی می کند و از این رهگذر راه را برای نکتۀ دیگری هموار می سازد.
به جز خانلری کسان دیگری هم برای واژه های «ایران» و «آریایی» چنین معناهایی ذکر کرده اند. از جمله مؤلّف فرهنگ معین این واژه را «مکان آریاییان» معرّفی می کند و هم او در ذکر معنی «ایران ویچ» می نویسد:
« پس از متفرّق شدن آریاییان (هندوایرانی) در بخشهای مختلف نجد ایران، گروهی از آنان در محلّی اقامت گزیدند که در اوستا بنام ائیرینم وئجه؛ یعنی، سرزمین و کشور تخمۀ آریایی نامیده شده. محقّقان محلّ آنرا خوارزم و خیوۀ حالیّه دانسته اند.» (فرهنگ معین، جلد 5، ص 211)
این تنهاترین نظر و معنی در باب کلمۀ «ایران» نیست. نظریّۀ دوم در این باره بر ریشۀ ترکی داشتن کلمۀ ایران دلالت می کند. مطابق این نظر ایر از مصدر «ایرمک» در معنی «بودن و موجود بودن» مشتق شده است. پسوند «ان» نیز از جملۀ پسوندهای پرکاربرد در زبان ترکی است که تا حدود زیادی معادل پسوند «چی» می باشد و می توان از مجموع «ایر + ان» معانی: ذی حیات، دارای موجودیّت و نظیر این را استنباط کرد.
در این باره می توان به نظریِۀ سومی هم اشاره کرد. نظریّۀ سومی که شاید پایۀ کار نویسندگانی چون خانلری و امثال او در معنی کردن واژۀ «ایران» بوده است. در این باره باید گفت: میرزامهدی خان استرآبادی منشی نادرشاه افشار لغت نامه ای ترکی با عنوان سنگلاخ دارد که آن را در قرن دوازده قمری برای شرح و رفع اشکالاتی که در مطالعۀ آثار امیرعلیشیر نوائی به آنها برخورده؛ تألیف کرده است. در این لغت نامه ذیل واژۀ «ایر» و «ایران» می خوانیم:
«مرد را گویند و بالمجاز آزاده مردان را نامند و ایر به ترکی رومی سه معنی دارد. اوّل: مخفّف ایرتا است؛ یعنی، اوّل وقت. دویم: به معنی سرود باشد. سیم: امر است از رسیدن و ملحق شدن.» (سنگلاخ، ص 61)
استرآبادی اصطلاح «ترکی رومی» را معمولاً در معنی ترکی نواحی غربی و شمال غربی ایران امروزی و گاه ترکی رایج در عثمانی به کار می برد. وی در معنی «ایرانلیک» نیز می نویسد: « آزاده مردی و جوانمردی » (همان, ص 61)
با پذیرش این نظر علی القاعده باید جایی برای ریشۀ ترکی داشتن واژۀ ایران در نظر بگیریم. پذیرش این نظر البتّه نتیجه مورد انتظار نویسندگانی چون خانلری و شرکای فکری او را حاصل نمی کند و این قبیل نویسندگان ریشۀ فارسی یا آریایی داشتن کلمۀ ایران را غیر قابل گفتگو می دانند. نویسندگانی از این نوع معنی را برداشته، لیکن از ذکر منبع و ریشۀ ترکی آن سربازمی زنند.
تاریخ
2019.08.05 / 10:55
|
مولف
علی بابازاده
|