آنا صحیفه اخبار فارسی |
شیخ عبیدالله نهری پسر شیخ طه از مرشدان نقشبندیه بوده و در میان قبایل کرد از نفوذ کلام شگرفی برخوردار بود؛ بسیاری ازعشایر کرد ایران و عثمانی اوامر او را اطاعت کرده و از مسافات دور به زیارت وی میشتافتند. شیخ در مرز ایران و عثمانی سکونت داشت و از سوی هر دو دولت حمایت میشد و به خاک هر دو رفتوآمد مینمود. به علت حمایتش از عثمانی در جنگ با روسیه مقداری اسلحه میان پیروانش از سوی عثمانی توزیع شد. وجود همین اسلحه و داشتن سودای سلطنت (به قول خودش سلطنت ایران و توران) موجبات شورش او را فراهم میکرد.شیخ برای تحریک عوام اعلان جهادی نوشته و در میان ایلات و عشایر کرد منتشر نمود. پس از انتشار این اعلان عشایر کرد به دور او جمع شده و قوایش رو به فزونی نهاد.
بدنبال حمله عشایر به رهبری شیخ عبیدالله از مشایخ نقشبندیه به اورمیه و غرب آذربایجان محاصره این شهر و حملات گسترده قسمتی از قشون وی به سولدوز ، بناب ، ملک کندی، مراغه و میاندوآب، برای مدتی کوتاه قشون آذربایجان نتوانست آنطور که باید و شاید حملات شیخ و نیروهایش را دفع نماید. در پانزدهم ذیقعده ۱۲۹۷ هجری قمری، حاکم ارومیه، اقبالالدوله، برای دفع اشرار در حوالی شهر اردو زده بود؛ یکی از سران عشایر شیخ را از بیدفاع بودن ارومیه آگاه ساخت و به حمله ترغیب نمود. شیخ به محض دریافت نامه قوای خود را متمرکز ساخته و از محال ترگور حرکت کرده در روستای سیر اردو زد. فردای آن روز نامهای به ارومیه فرستاد و خواستار تسلیم شهر شد. بزرگان ارومیه پس از مشورت به اقبالالدوله اطلاع دادند تا به شهر بازگردد؛ به شیخ نیز نامهای نگاشته و خواستار سه روز مهلت برای آماده شدن جهت استقبال از موکب وی شدند. شیخ نیز غافل از موضوع دو روز مهلت داد به شرطی که اهالی اقبالالدوله را به شهر راه ندهند. در این فاصله مردم به استحکام برج و بارو و دروازهها پرداختند و اقبالالدوله نیز با توپخانه و سرباز به شهر آمده و موجب قوت قلب اهالی گشت. سرانجام شیخ سپاه خویش را به سوی ارومیه سرازیر ساخت و شهر را در محاصره گرفت .
تیمورپاشاخان فرمانده قشون آذربایجان اعزامی برای دفع شیخ و قشونش طی نامه ای مفصل اوضاع احوال آذربایجان را به ناصرالدین شاه شرح داد و تقاضای نیروی کمکی نمود. ناصرالینشاه ذیقعده/ ۱۷ مهر ۱۲۵۹ طی تلگرافی به تیمورپاشاخان نوشت:
« تلگراف مفصل تو را خواندم. حقیقت این است همه شما گویا دیوانه شده اید، مثل سفاهت شیخ عبیدالله. شیخ یا دیگری کیست که این طور جسارتها بکند. چهار تا کرد چرا شماها را این قدر دست و پاچه و کم دل کرده است که این طورها عرایض و تلگرافها عرض می کنید؟ همان ماکو و خوی و سلماس و ارومی باید جواب هزار نوع این امور را بدهد چه رسد به آذربایجان. نمی دانم چه خبر شده است که این قدر بی غیرت شده اید؟ یعنی چه؟ ....».
( فتنه شیخ عبیدالله،( گزارش وقایع حمله اکراد به صفحات آذربایجان در دوره قاجار)، انتشارات مجلس، ۱۳۹۰، ص: ۱۴۸)
باری پس از جنگهای فراوان عصر ۴ ذیحجه/ ۱۷ آبان ۱۲۵۹ پس از چند روز جنگ خونین در اطراف اورمیه شکست در قشون اکراد هویدا شد. بدنبال این شکست سنگین قشون شیخ عبیدالله متواری شده فقط پانصد نفر همراه وی باقی ماندند.
بدین ترتیب محاصره شهر اورمیه که از ۱۴ ذیقعده شروع شده بود با شکست قطعی شیخ عبیدالله در ۵ ذیحجه/ ۱۸ ابان ۱۲۵۹ پایان یافت و اکراد از اطراف اورمیه عقب نشینی کردند. شیخ عبیدالله نیز ۱۷ ذیحجه فرارا به طایفه شکاک پناهنده شد. دولت عثمانی نیز برای جلوگیری از فرار شورشیان سربازان خود در مرز را تقویت کرد.
بنا بر یک روایت ایرانی اوایل رجب۱۲۹۸ / خرداد ۱۲۶۰ شمسی شیخ عبیدالله توسط مامورین عثمانی دستگیر و به استانبول آورده شد. شیخ عبیدالله در سال ۱۸۸۳ میلادی در تبعید مکه فوت کرد.
تاریخ
2020.07.11 / 13:30
|
مولف
دکتر توحید ملک زاده
|