آنا صحیفه اخبار فارسی |
سخنرانی من در دانشگاه محقق اردبیلی بر حول محورهای ذیل بود:
اجماع نخبگانی چگونه باید سامان بگیرد؟
محورهای عدم اجماع بین نخبگان ایرانی در نسبت با سه محور کلان "ما و غرب" و "ما و مدرنیته" و "ما و اقتصاد جهانی" قابل تحدید است.
تاریخ معاصر ایران چگونه قابل تفسیر است؟
برخی معاصرت را در نسبت با سنت علیه مدرنیته تفسیر می کنند؛ برخی تفسیرشان مبتنی بر مدرنیته علیه سنت است؛ برخی نیز تلاش کرده اند برای آشتی و پیوند بین "سنت" و "مدرنیته". اما به نظر من تمامی این تلاشها محتوم به شکست بوده است و عمده دلیل آن عدم توجه به مقوله "سکولاریسم" و تبیین کژ آن در میدان معنایی ایران بوده است که هم "عرف" را کاتولیکی و هم "دین" را کاتولیکی تحدید نموده است.
فلسفه تلاشی برای گذر از جهاوس (آشوب و بی نظمی) به سوی جوسموس (نظم) است و پرسش ما باید معطوف به اندیشیدن در باب "عدم نظم" در ساحت اجتماعی ایران باشد.
حال اعتراضات در ایران را، به قول فیلسوف معاصر ایرانی (محمد علی مرادی) چگونه می توان "فلسفید"؟
قطع ارتباط بین حاکمیت و ملت را اگر فقهی "بفقهیم" چگونه مدلی بدست خواهد آمد؟ در این مدل "تمکین" اصل است و رابطه مبتنی بر سوژه و ابژه است.
قطع ارتباط بین حاکمیت و ملت را اگر فلسفی "بفلسفیم" چگونه مدلی بدست خواهد آمد؟ در این مدل گفتگو اصل است و رابطه سوژه و سوژه است.
نتیجه گفتگو و رابطه سوژه وار "جامعه معقول" است که در نگاه علامه جعفری جامعه ایی است که در آن شئی ها به سمت سوژه وارگی پیش می روند و نه بلعکس
تاریخ
2019.12.01 / 19:40
|
مولف
دکتر سید جواد میری
|