آنا صحیفه اخبار فارسی |
با یک حساب سرانگشتی، آنهایی که از روستای ما به تهران مهاجرت کردهاند بیش از پنج برابر ساکنان فعلی روستا هستند. از هر مجموعه خویشاوندی تنها یک خانواده در روستا مانده و بقیه راهی تهران شدهاند و از برخی خویشاوندان دیگر کسی در روستا نمانده است.
تعداد دانشآموزان مدرسه روستا، در سال 68 نزدیک به پانصد نفر بود که اینک به 76 دانشآموز رسیده است. در سی سال گذشته تعداد دانشآموزان ایران 20 درصد کاهش داشته (از 18میلیون به 14 میلیون) ولی دانشآموزان مدرسه روستای ما بیش از 80 درصد کاهش داشته که 60 درصد بقیه را باید در تهران جستجو کرد.
روستای ما (میرکندی) روستای کوچک یا دورافتادهای نیست و با شهر تنها هفت کیلومتر فاصله دارد و چند روستای دیگر نیز در نزدیکی آن وجود دارد. با این بلایی که بر روستای ما رخ داده وضع مهاجرت در روستاهای کوچک و دورافتاده معلوم است.
سیاست مبتنی بر عدم توسعه آذربایجان، روستاهای ما را به مخروبه، شهرهای ما را به شهر ارواح و خودمان را به انسانهایی مومیایی شده، منجمد و کوتوله تبدیل کرده است که نمیتوان نهایتی برایش متصور شد. در دو دهه اخیر برای روستای 611 نفری ما، سه مسجد بزرگ که فاصله آنها با یکدیگر تنها چند متر است ساخته شده و حالا نهادهای دولتی و خیّران در تلاشند تا برای مدرسهای که تنها به اندازه شیفت صبح دانشآموز (آن هم دانشآموز دوره ابتدایی) دارد و موقع ظهر به خانه برمیگردند نمازخانهای بزرگ بسازند که تنها کارکردش مختل کردن فضای باز حیاط مدرسه خواهد بود.
تاریخ
2019.12.08 / 10:29
|
مولف
ابراهیم رشیدی
|