متأسفانه امروز یک شعر گونه‌ای به قلم شخصی با نام مستعار بالتاچی آراز دیدم که با هدف تخریب شخصیتی فعال سرشناس حرکت ملی آذربایجان جناب حجت الاسلام عظیمی قدیم نوشته شده بود.

و باز متأسفانه یک شخص ديگر با نام مستعار ائلدار گونئیلی این هذیان‌نامه را در گروه‌ها نشر می‌داد.

خلاصه کلام این آقایان این است که یک روحانی ارتجاعی وارد حرکت ملی شده و مانع رادیکالیزه شدن حرکت می‌شود و گویا این ملا هم مانند همه ملاها ضد زن می‌باشد و...

شاید نادیده گرفتن این هجویات بهتر از آنست که جوابی بر آن نوشته شود ولی وقتی که از طرف مقابل آشنایی داشته باشی و مظلومیت او را در مقابل این چنین هجمه‌هایی ببینی و سکوت کنی شاید هم که شریک این ظلم و اجحاف شوی.

قبلا هم در یک گروهی شاهد یک چنین برنامه ریزی برای تخریب این برادر بزرگوار بودم طوری که برخی از سخنان یاوه روحانیون را جمع آوری کرده بودند و با هشتک " عقلانیت و حریت" که نام کانال ایشان است نشر می‌دادند...

از آنجا که تحمل این بداخلاقی‌های رندانه ، بازی با شعور مخاطبان و بخصوص تخریب اين شخصیت بزرگوار و زجر کشیده‌ برایم سخت است از گروه فوق خارج شدم .

آقای عظیمی حق دارند با معرفت و شناخت خودشان تحت شرایط جاری و در چارچوب قانون به روش "عقلانیت و حریت "فعالیت کنند و این مانع از فعالیت شخص و گروه دیگری نیست و اگر مثلا آقای بالتاچی هم دوست دارتد رادیکال باشند یا انقلابی این گوی و این میدان

شاید بهتر است دیگر سوپر رادیکال شده و با توجه به پیشرفت زمانه آن تیشه سرد ، کهنه و کند خود را کنار بگذارند و در عالم شعر و شعار هم که شده از اسلحه روزآمد گرم و خودکار استفاده کنند قطعا آقای عطیمی و دوستانش اگر بخواهند هم نمی‌توانند دیگر جلودار حرکت متحورانه شما باشند اما اگر زورتان به حکومت نرسید و از جای دیگری ضربه خوردید و یا به هر حال تخیلات و محاسبات شما تعبیر نشد لطفا به حساب فعالین دیگر نگذارید !

اختلاف سلایق و روشها در حرکت و از این منظر حتی اختلاف نظر شخصیت‌های مختلف و گاه مجادلات و حواشی آن را می‌توان به نوعی درک و تحمل کرد چه بسا این مباحث باعث تنویر افکار و پویایی حرکت هم شود.

اگر نیک بنگریم می‌توان این تکثر را به شاخ و برگهای گسترده درخت تنومند و سبز هویت خواهی تشبیه کرد اما وقتی اشخاصی به انحأى مختلف مورد هجمه و ترور شخصیتی و حیثیتی قرار می‌گیرند این صدمه به کل پیکره وجودی حرکت است و باید که جلوی اینگونه بداخلاقی‌ها ایستاد.

البته جناب عظیمی قدیم هم معصوم نیست و به نوبه خود می‌تواند سهوهایی هم داشته باشد اما نسبت دادن کل مشکلات حکومت اسلامی ایران و تاریخ جهان اسلام و روحانیت به وی چنانچه آن شاعر مثلا رادیکال و یا گروه و کانال خاص القا می‌کنند گزافه‌ای و پروپاگاندایی بیش نیست.

چه کسی بخواهد یا نخواهد روحانیت یک قشر و صنفی از همین مردم است.

فرزندان همین ملک و ملت ، چه بسا دوست ، فامیل و همسایه ما هم باشند .

در واقع جناب عظیمی تا بحال هیچ استفاده شخصی از این لباس و موقعیت نكرده است بلکه وجهه دینی خود را نیز در اختیار حرکت گذاشته است.

بارها از طرف دادگاه ویژه روحانیت محاکمه ، زندانی و خلع لباس شده ولی از راه حق خود برنگشته است.

علاقه او به مذهب و تحصیل در رشته الهیات مانع از آزادگی او که نیست بلکه با ایمان بیشتر دلبند حق و عدالت علی (ع) و ایثار و قیام و آزادگی حسین (ع) هستند.

او هیچ پست و مقامی در این کشور ندارد ، مشکلات روزانه‌اش بیش از همه هست.

در اين شرايط سخت اقتصادى آزاد کار می‌کند و نان دسترنجش را می‌خورد.

هیچ شایسته نیست به صرف روحانی بودن او را ترور شخصیتی کنیم.

در یک جنبش و حرکت گسترده مردمی باید که نمایندگانی از اقشار و صنف مختلف مردمی وجود داشته باشند روحانی ، دکتر ، مهندس ، معلم ، دانشجو ، کارگر ، کارفرما ، بازاری ، نظامی ...همه محترم هستند .

اگر فرضا یک فرد نظامی یک فرد روحانی را صرفا به خاطر روحانی بودن تحقیر و یا تخریب کند قطعا دچار لغزش شده است.

"من‌ها می‌توانند ما بشوند" و این معنای واقعی وحدت است ولی "ما یا ماها من نمی‌شوند" متأسفانه اين گزینه تفسیر به رأى و نگاه ظالمانه ، استبدادى و متکبرانه به مقوله وحدت است.

مباحث رهبري و ليدرى در حركت ملى اختلاف برانگیز و مشکل‌ساز است نظر من اینست که چهره‌های سرشناس در حرکت عمری را در این راه مجدانه زحمت کشیدند و در این راه پر پیچ و خم هر یک به مثابه راهنما و نشانه‌های حرکت هستند.

شایسته است بیشتر احترام هر یک از این بزرگواران را حفظ کنیم.