آنا صحیفه کولت |
در جمعهای خانوادگی کارمندان فامیل را رئیس یا مدیر خطاب میکنند. این کار احترام به جایگاه آنها و مشوقی برای جوانان است تا جهت کسب تکریم و احترام دیگران تلاش کرده و مقامی بدست آورند. بسیارند پدرهایی که به محض قبولی فرزندانشان در کنکور آنها را مهندس و دکتر صدا میزنند و براین باورند که او دیگر جوان دیروزی نیست و باید به او احترام گذاشت و حس عزتمندی را به او تزریق کرد.
«زبان» احترام و تکریم در میان اکثر ترکها زبانی است که کمترین نشانی از لغات ترکی در آن دیده نمیشود. عباراتی مانند رسیدن بخیر، مشتاق دیدار، عارضم خیدمتیزه، عرض ادب، محضریزه، بزرگوارسیز، استاد معزز، اراتمندم، خواهشمندم، تمنا ائلهرهم، سپاسگزارم، ابوی، اخوی، همشیره، صبیه، خانم والده، نمک پروردهییک، دعاگویوخ، باعث افتخارسیز، من اوچون فرماییش، مستحضرسیز وغیره با زبانی که ما در کودکی یاد گرفتهایم فرسنگها فاصله دارند. این عبارات به مصنوعیترین شکل ممکن در تعارفات روزمره و جهت احترام ردوبدل میشوند و اگر کسی با این زبان مرسوم صحبت نکند با او به مانند کسی که آداب معاشرت نمیداند برخورد میشود. برای مثال افرادی که صبحها در شاه گؤلو ورزش میکنند به همدیگر «صبح بخیر» میگویند و اگر کسی به آنها «سحریزخیر» بگوید حس میکنند بیگانهای در میان آنهاست.
در این زبان احترام و تکریم کوچکترین نشانی از صمیمیت و محبت یافت نمیشود ولی زبان مادری آشیانه عواطف و حسیّات درونی اشخاص است. در رمان «مارش رادتسکی» نوشته جوزف روث، جوانی اسلوانیایی وارد ارتش هابسبورگ میشود. آن روزها زبان تعلیم در ارتشهای اسلاو آلمانی بود و خشونت خاصی نیز چاشنی تعلیم آشخورها میشد. برای همین برداشت سربازان از زبان آلمانی این بود که زبانی خشن و آزاردهنده است. دل جوان اسلوانیایی به زبان مادری خودش و به صمیمیت و محبت و لطافت نهفته در تک تک کلمات آن زبان تنگ میشود. او در نهایت ترفیع گرفته و در قامت یک درجهدار به خانه برمیگردد. درحالی که دلش برای لغات مهربانانه زبانشان لک زده بود، برخلاف انتظار پدرش با او آلمانی صحبت میکند و در پاسخ به اعتراض پسرش میگوید که تو دیگر یک پسربچه نیستی و افسر هابسبورگ هستی. من به خاطر احترام به جایگاهت با تو آلمانی صحبت میکنم. پسر فکر میکرد که پدرش نه تنها به او احترام نمیکند بلکه با دور انداختن زبانشان به همه آنها بیاحترامی میکند.
تاریخ
2019.08.12 / 10:23
|
مولف
ابراهیم رشیدی
|