آنا صحیفه ادبیات |
«نابینایی حقوقی» یا «کوررنگی سیاسی» مرضی ایست که بخشی از بدنه ی به اصطلاح روشنفکری ایران بدان مبتلا گردیده است.
در نگاه سیاسی و حقوقی این جریان، «تبعیض» چنان بی داد میکند که انکار این نگاه دوگانه ممکن نیست!
مصطفی تاجزاده در یاداشت اخیرش با نام «آه کابل» به حق چنان در تشریح وضعیت اسفناک اجتماعی و فرهنگی افغانی ها ناله ی سوزناک سر میدهد که آن سرش ناپیدا...
اما آنچه موضوع را دردناک مینمایاند نه این است که چرا ناراحت از شنیدن «آه کابلی»م! نه هرگز!
بلکه حلول روح نژادپرستانه بر کالبد این منورالفکران کشور است! که روح انسان را می آزارد!
تاج زاده سخن خویش را چنین شروع میکند:
«قربانیان! پاره های فرهنگی و تمدنی ما بودند...»
این نیم خط یعنی چکیده و عصاره ی تفکر وکلام سید جواد طباطبایی تئورسین پروژه ی « ایرانشهری»
یعنی آقای تاجزاده به این خاطر بر «کابلی» یان میگریدکه از جنس و پاره ی فرهنگ و تمدن ایرانی هستند و اگر چنانچه از جنس و تبار ایرانی نباشند هر جنایتی در حقشان مباح هست!
نیاز نیست آقای تاج زاده ها از مرزها عبور کنند وتا کابل بروند اگر اندکی گردن خویش را بچرخانند و نیم نگاهی بر آزربایجان بیاندازند آنجا «آه تبریز و آه دریاچه ی ارومیه و آه جنگلهای قره داغ( را که دو روز است در آتش کین مرکز نشینان میسوزد)، آه طبیعت ویران شده ی آزربايجان، آه کودکان محروم از زبان مادری و محکوم به اجرای اجباری طرح بسندگی، آه پدران و مادرانِ تنها بخاطر مهاجرت فرزندانشان به مرکز و آه ملت مظلوم بلوچستان، آه عرب های خوزستان که خود باشکم خالی بر روی چاههای نفت، گرسنه میخوابند وحتی محروم از آب و هوا... را خواهند دید» با این تفاوت در کابل افغانها به آتش «فاشیزم دینی» میسوزند و در داخل ایران، ملل و اقوام غیر فارس قربانیان «آتش پنهان» فاشیزم «قومی/پارسی»! که علنا به دست دولتمردان عملی و اجرایی میگردد!
اگر خیال آن دارند قدمی آنسوی تر بگذارند کمی چند قدم آن طرف تر از کابل صدای جنایات دولت چین علیه ترکهای ایغور را خواهند شنید!
اما چرا تاج زاده ها در داخل وطن خویش و آنسوی تر از کابل، جنایات را نمیبینند؟
پاسخ:
نابینایی حقوقی و کوررنگی سیاسی در حق ملل غیر پارس!
مصطفی تاج زاده در ادامه از «مرزبندی های جعل شده بر بستر مداخلات قدرت های بزرگ در منطقه ما و در پیامد آن تبدیل تنوع های زیبای قومی /مذهبی /زبانی به گسل های هویتی و دیگر ستیز و مستعد جنگ های خونین داخلی مانع شده است که ما خویشاوندان تمدنی و فرهنگی خویش در آنسوی مرزهای تقسیم شده به منزله یکی از خود ببینیم» شِکوِه سر میدهد و افسوس میخورد!
در ادامه ی سخن «تجربه ی بشری را در کلمبیا در ترکیه و در ایرلند را و جاهای دیگر را به شهادت میگیرد که سرشار هستند از مذاکرات به نتیجه نرسیده!
آتش بس های شکسته شده و توافق های نقض شده!
آقای تاج زاده چنین میپندارد تا جنایتی رخ ندهد و سلاح ها از آستینها خارج نشود و صدای فشنگها و بوی باروت در ایران نپیچد اعتقادی ندارد که در ایران هم جنایات پیدا و پنهان، قومی /ملی هم هست! در ایران هم آتش جنایات فاشیزم قومی /پارسی کشور را به تباهی کشیده است! و ایراد کار اینجاست که قربانیان هم فرهنگ و هم نژاد تاج زاده ها نیستند!
و با این منطق چشمها را بر روی جنایات میبندند!
در آخر برای کابلی یان نسخه میپیچد و درس حکمت و اخلاق میدهد!
«اما این فقط یک سوی تاریخ است دیگر تجربه ی بشری به ما میگوید گاه سالها مذاکره بهتر است از چند روز جنگ، به ویژه اگر بی بازگشت یا بی پایان به نظر برسد»!
این درحالیست که خودشان از «سخن گفتن با مخالفان»امتناع میکنند و پاسخ سخنگویان مدنی و سیاسی آزربايجان را با زندان میدهند و فاشیست های «پان فارس و ایرانشهری»دانسته دارند کشور را به سمت یک جنگ قومی هدایت میکنند!
و کلام خویش را چنین تمام میکند:
«تبدیل تروریست مسلح به مخالف سیاسی نیز ممکن است. این را تجربه ایرلند به ما میگوید. آنجا که عضو مسلح یک سازمان تروریستی پس از گذراندن حبس خود نماینده پارلمان یا شهردار شهری شده است.
نباید معجزه گفتگو را دست کم بگیریم»!
ظاهرا تاج زاده فراموش کرده است که از شروط حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس را رد صلاحیت تجزیه طلبان «فعالان مدنی وسیاسی غیر پارس» دانسته بودند!
و خود ایشان جزو کسانی هستند که راه را بر فعالان مدنی سد مینمایند و راه را بر «بالکانیزه» شدن کشور هموار میکند!
برگه های آرا را از دست مخالفان ایرانشهری ها میگیرد و سلاح را به دستشان میدهد!
تاج زاده ها خود یک داعشی دیگر هستند البته داعشی قومی!
تاریخ
2019.08.23 / 20:25
|
مولف
طاهر نقوی
|