آنا صحیفه اخبار فارسی |
خانم بياني در مواجهه با آن معیارهای دوگانه در تحلیل وقایع، جوابي غيرمقنع ميدهد و ميگويد:
« كورش از جمله كساني بود كه ملّت تشكيل داد امّا به حداقل خرابي و كشتار كه اين موردي بينظير در تاريخ جنگهاست، ولي وقتي چنگيز آمد و نيشابور را گرفت به تقاص و خونخواهي مرگ دامادش به نيشابور آب بست و اكثريّت قريب به اتّفاق نفوس را به هلاكت رساند. اين دو شيوة جهانگيري اصلاً با يكديگر قابل مقايسه نيستند. آن يك شيوه و نظام قبيلهاي پارسي ـ آريايي بود و اين يك نحوة صحراي گبي ـ مغولي ... تفكّر مغولي چنگيز چنين بود كه وقتي مي خواست جايي را تصرّف كند، اگر مردم آن شهر قبول ميكردند كه هيچ، در غير اين صورت كلّ شهر را جارو ميكرد و جنبندهاي را باقي نميگذاشت، ولي تفكّر آريايي كورش او را بر آن ميداشت كه وقتي جايي را تصرّف ميكرد به مردم آن شهر مي گفت شما به فرهنگ و دين و زندگي خودتان باشيد و من هم همة آنها را محترم ميشمارم و آن را ميپذيرم. او حتّي لباس آنها را به تن ميكرد و نحوة زندگي آنها را ميپذيرفت؛ يعني حالا ديگر من از شما هستم و شما هم از منيد. » (زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي استاد دكترشيرين بياني ، صص ۶۱ ـ ۶۰)
اگر قرار بود كوروش چيزي را تغيير ندهد بهتر نبود به مرزهاي طبيعي و متعارف كشور خود اكتفا كند و شهرهاي ديگران را تصرّف نكند و بگذارد آنها به فرهنگ و دين و لباس خود باشند و مردانشان نيز در جنگ با سپاه كوروش به خاك هلاكت نيفتند؟! خانم بیانی این اکتفای به حداقل کشتار و خرابی در سرزمین های مورد تجاوز واقع شده از سوی هخامنشیان را از کجا استخراج کرده اند؟! از سوي ديگر اين خزعبل آريايي چه صيغه اي است؟ اين خانم بعد از اين همه سال خواندن و درس دادن هنوز نفهميده كه آريايي يعني كشك! يعني ابزاري براي تحميق! يعني وسيله اي براي ارضاي انديشههاي نژادپرستانه و خودبرتربينانه كه نه انساني است و نه اسلامي و نه عقلاني! «تفكّر آريايي» چه حرف ابلهانه اي است؟ همة انسانها در همة نقاط دنيا انسانند و آفريدة يك خدا و داراي يك فطرت. تقسيم كردن بندگان خدا به آريايي و مغولي و تركي و چه و چه، درآويختن به اساطير اوّلين است و جز نشانة ناداني چيز ديگري نيست. مغولان شايد از جهتي بدشانس بودند كه با تقويت تاريخنگاري عملاً همة اعمال خود را در خانه اي شيشه اي گذاردند و در معرض ديد مردم از روزگار خود تا به امروز و تا پايان دنيا قرار دادند. اگر تاريخنگاري در عهد هخامنشيان يا ساسانيان هم چنين رونقي داشت، آنگاه پرده از اسرار بسياري برداشته ميشد و حجاب هاي دروغين نوساز نميتوانستند از يك امپراتوري جنگ و از الهههاي جنگ چنين موجودات ملوس و تمدّنسازي بتراشند هر چند همان مقدار اندک کتیبه های بازمانده از هخامنشیان هم گوشه هایی از رفتارهای غیرانسانی آنها را در معرض دید می گذارد.
تاریخ
2019.11.12 / 21:41
|
مولف
علی بابازاده
|