آنا صحیفه یازارلار |
شایان هوشیار: ۲۵بهمنماه۱۳۹۸
«قسمت اول»
بعد از مشخصشدن وضعیت صلاحیت کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان و آغاز تبلیغات رسمی کاندیداها بهوسیلهی افتتاح ستادها و نصب بنرها و کاغذهای تبلیغاتی بهمنظور شناساندن خود، رزومه و اهداف خود، علاوه بر اقدامات عملی، کارزار اقدامات تئوریک همانند تحلیلهای مربوطه نیز وارد فاز جدیدی شده و باتوجه به خروج از فضای حدس، گمان و احتمالِ مربوط به دورهی پیش از مشخصشدنِ وضعیت صلاحیت کاندیداها، گفتگوها و تحلیلهای سیاسی - انتخاباتیِ کاندیداها و اطرافیانشان رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته است. فکر میکنم حوزه انتخابیه نقده و اشنویه در استان آذربایجانغربی به عنوان یکی از پرجنجالترین و پیچیدهترین حوزههای انتخابیهی استانِ موردنظر، و از آن مهمتر، افراد دستاندرکار در این حوزه انتخابیه (چه رسمی - چه غیررسمی) تحت هر عنوانی (شامل بزرگان، معتمدین، اعضای اجماع، فرهیختگان و...) ظرف حداقل دو دوره گذشته تجارب ارزشمندی در خصوص آبروخری برای عدهای و آبروبری از عدهای دیگر کسب کرده و این حوزه انتخابیه تبدیل به محیط مناسبی برای نخبهکشیِ سیاسی - انتخاباتی با انگیزههای نامعلوم شده است. قطعاً همانطور که از عنوان نوشته معلوم است، نمونهی موردی و منظور، کاملاً مبرهن و بدیهی میباشد.
علی زنجانی حسنلوئی، کارشناس حقوق قضایی، ۵۴ ساله، یکی از باسابقهترین مدیران اجرایی استان و کشور، کاندیدای دورههای مختلف انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه نقده و اشنویه، نماینده نقده و اشنویه در دوره هشتم مجلس، رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجانغربی در بهارستان و کاندیدای نمایندگی در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه مزبور موضوع و محوریت این نوشته را شکل میدهد. نامبرده یکی از نمایندگان پرقدرتِ تاریخِ شهرستان نقده در دورهی پس از انقلاب به شمار رفته و از چهرههای شاخص اصولگرایان محسوب میشود. البته ناگفته پیداست که با عنایت به تفاوت نوع انتخابات در استان آذربایجانغربی و علیالخصوص حوزه انتخابیه نقده و اشنویه، جریانهای سیاسیِ مطرح در سطح کشور در این حوزه انتخابیه چندان دارای موضوعیت و مشروعیت نیستند.
چندی پیش پیرو نظرخواهی یکی از شهروندانِ شهرستان نقده از بنده درباره انتخابات مجلس در آن شهرستان، بنده طی نوشتهای نه چندان طولانی نظرم در خصوص انتخابات بهمعنای کلّی آن در ایران را اعلام کرده و سپس مختصراً به امر انتخابات در شهرستان مزبور پرداختم. در آن نوشته اشاره کرده بودم که انتخابات (چه مجلس شورای اسلامی، چه شورایشهر - منهای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس خبرگان رهبری) در آذربایجانغربی عموماً، و در حوزه انتخابیه نقده و اشنویه خصوصاً، با انتخاباتی که در شهرهایی همانند تهران، اصفهان، شیراز و حتی تبریز در جریان است، از دیدگاه نوع و سطح دغدغهها، مطالبات و دیدگاههای شهروندان کاملاً متفاوت است. باتوجه به دو یا چندقومیتی بودن بافت و ترکیب جمعیتی، روح حاکم و موج غالب بر امر انتخابات در حوزههای انتخابیهای همانند نقده، ارومیه، تکاب، شاهیندژ، سلماس، ماکو، چالدران و...، برخلاف حوزههای انتخابیهای مثل اصفهان، تهران و شیراز، قومیتی است؛ یعنی در حوزههای انتخابیهی فوقالذکر معیار قومیت و ملیت است که درباره انتخاب حرف اول را میزند و به عبارتی دیگر، این قومیت و ملیت است که به عنوان نخستین شاخص و معیارِ انتخابِ کاندیدا مطرح میباشد. تُرکها تلاش میکنند در بین خود به یک جمعبندی مشترک رسیده، کاندیدایی از خود را مطرح نموده و با وحدترویه جهت پیروزی آن یک نفر کمر همت ببندند و حتی برای تحقق این امر، یعنی پیروزی یک تُرک در انتخابات مجلس، و یا چند تُرک در انتخابات شورایشهر، حاضر هستند حتی برای افرادی که از هرگونه آیتم لازم برای یک نماینده مجلس و یا یک عضو شورایشهر تهی میباشند نیز تلاش کرده و با آن شخص یا اشخاص برای نیل به هدف موردنظر در قبال اعتای یکسری امتیازات عقد اخوت ببندند. کردها هم دقیقاً و بدون کموکاست همین کار را میکنند. بنده باتوجه به موضوع اصلی نوشته، چندان ضروری نمیدانم که در اینجا به «تحلیل انتخاباتِ قومیتی»، که یک موضوع فرعی در این نوشته به حساب میآید، بپردازم؛ و به عبارتی، قصد ندارم که بگویم این نوع از انتخابات در ایران، و یا آذربایجان، چرا به وجود آمده است؟ بهوجود آمدن این نوع انتخابات معلول و محصول چه چیزها و کدام اعمال و نگرشها بوده است؟ بسترهای بهوجود آمدن این نوع انتخابات کدامها بوده است؟ مزایا و معایب این نوع انتخابات چیست؟ بلکه، به ارائهی صورت روایی این موضوع به عنوان یک مقدمهی کوتاه جهت ورود به بحث اصلی بسنده میکنم.
تاریخ
2020.02.14 / 16:56
|
مولف
Axar.az
|