آنا صحیفه یازارلار |
همه نیک میدانیم که در ایران، اندیشهی ملیگرایی تورک ایجاب میکند تورکها با اتکاء بر مفاهیمی چون حقوق بشر و استناد به روشهای علمی جهت احقاق حقوق حقهی ملت تورک و کسب وزن سیاسی متناسب با وزن جمعیتی خویش تلاش نمایند. به بیانی دیگر، نیل به آمال ملی تورک جز از طریق کسب دانش و آگاهیهای لازم که بخشی از آن مطالعهی زبان و تاریخ تورک میباشد میسّر نیست.
نیازی به تأکید وجود ندارد که چنین حجمی از دانش و آگاهی جز در کشور تورکیه، جایی دیگر وجود ندارد. زیرا در حالیکه کشورهای غیرتورک، به طور طبیعی فاقد چنین منابعی هستند، کشورهای دیگر تورک نظیر آذربایجان، تورکمنستان، قزاقستان و ... نیز که سالها تحت حاکمیت روسها بودهاند، هنوز به آن مرحله نرسیدهاند که بتوانند در رشد شعور و آگاهی ملی تورک در ایران نقش مهمی به عهده بگیرند. این موضوع همانطور که همگی هر روزه شاهد آن هستیم سبب شده است تورکستیزان که چونان تمام ادوار گذشته بعضی از آنها نیز از درون خود ملت تورک میباشند قصد کنند به هر نحو ممکن، مثلاً از طریق سیاهنمایی علیه امپراطوری عثمانی و میراثدار آن جمهوری تورکیه و ایجاد جوّ دشمنی نسبت به آن، مانع مطالعهی جوانان تورک جویای علم گشته و در مسیر بیداری و رشد شعور ملی تورک سنگاندازی کنند. به عنوان نمونه، همه دیدیم که این تورکستیزان چگونه از اولین ابتلاء به ویروس کرونا در تورکیه ابراز خوشحالی نموده و آن را تیتر روزنامههای خود کردند. یکی دیگر از اقدامات تورکستیزان در این زمینه، سوء استفاده از برخی عبارات موجود در منابع تاریخی است. به عنوان مثال، برخی مغرضین ادعا میکنند گویا عثمانی یک حکومت تورک نبوده و حتی ملت تورک را مورد توهین و تحقیر قرار داده است. در نوشتهی حاضر، سعی کردهام با تکیه بر مطالعات و تحقیقات علمی مستند به اسناد دورهی عثمانی، بخصوص تحقیقات اساتیدی چون پروفسور طوفان گوندوز، پروفسور مهمت اؤز و پروفسور هاکان اردم، نشان دهم ادعاهای مبنی بر وهن یا تحقیر تورکها توسط حکومت عثمانی صحت نداشته و گزافهای بیش نیست.
اولین نکتهی قابل توجه این است که اطلاق صفت منفی در برخی منابع، مختص فقط یک ملت (تورک) نیست بلکه میتوان در مورد تقریباً تمام اقوام به چنین عباراتی بر خورد. به عنوان مثال، علاوه بر عباراتی نظیر «اتراک بیادراک» در مورد تورکها، میتوان به عبارات «عرب بدفعل» یعنی عربی که کارهای بد انجام میدهد، «عرب بدرأی» یعنی عرب بدفکر و همچنین «عرب شقاوتشعار» یعنی عربی که راهزنی را عرف کرد اشاره کرد. بنابراین، این ادعا که عثمانیان به اعراب «قوم نجیب» لقب داده ولی تورکها را تحقیر کردهاند صحیح نیست.
نکتهی دیگری که لازم است توجه شود این میباشد که چنین عباراتی نه به منظور وصف کلی اقوام و ملل امپراطوری جهانشمول عثمانی بلکه صرفاً جهت توصیف گروه و طوایفی خاص که در حال شورش و عصیان علیه امپراطوری بودهاند گفته شده است. به عبارت دیگر، وقتی یک مقام دولتی عثمانی که ممکن است تورک، عرب، صرب، یونانی، آرناووت، کورمانج، ارمنی، یهود، لاز، روم، و ... باشد، مثلاً از عبارت «عرب بدفعل» استفاده میکند، مقصودش تحقیر قوم عرب نیست. چرا که در آن دوران ملیگرایی، همانطور که در وجه مثبت وجود ندارد، در شکل منفی نیز دیده نمیشود. چنین عباراتی در مورد کسانی که تورک نبوده اما علیه دولت قیام کردهاند نیز استفاده شده است و نمونههای آن را میتوان مثلاً در کتاب تاریخ غلمان یافت که در زمان سلطان مراد چهارم و توسط محمت خلیفه نگاشته شده است. به عنوان مثالی دیگر، گفتههای توهینآمیز منتسب به قوچی بیگ (نویسندهی دوران سلطان مراد چهارم) در مورد کسانی است که با نقض قانون دئوشیرمه وارد سیستم شده بودند. همچنین در مورد برخی اعراب عشایری که از تصمیمات دولتی سرپیچی میکردهاند نیز عبارات منفی بکار برده شده است. در مورد صفات نامناسب برای تورکها نیز، تحقیقات نشان میدهد، اولاً مخاطب این عبارات نه کل تورکها بلکه فقط آن دسته و گروههایی هستند که با خانهای مخالف دولت و شورشی علیه دولت عثمانی همکاری کرده، در قیامهای ضددولتی شرکت نموده و باعث آشوب در ممالک عثمانی شده بودند. و ثانیاً، اطلاق صفات منفی برای این گروهها و دستجات، نه اقدامی تورکستیزانه و جهت مقابله با هویت تورکی بلکه صرفاً عملی به منظور تقبیح نادیده انگاشتن نظم و قانون، و سرپیچی از قوانین و دستورات دولتی امپراطوری عثمانی بوده است. بخصوص، تورکمنهایی که زندگی نیمهعشایری داشته و دستور دولت در رابطه با اسکان جهت نظمدهی به سیستم قلمرو را نادیده میگرفتهاند.
لطفا با انتشار مطالب کانال میللی دوشونجه ما را در آگاهی بخشی به عموم مردم شریف آزربایجان یاری رسانید.
نکتهی بعدی شایان توجه در این مورد، اغراق بیجای تورکستیزان در بارهی این عبارات منفی است. با مطالعهی اسناد و کتب دورهی عثمانی میتوان پی برد که در مقابل چند بار بکارگیری عبارات منفی جهت شورشیان، صدها برابر آن از عبارات مثبت جهت وصف ملل گوناگون امپراطوری از جمله تورکها استفاده شده است، و شایسته نیست که تعداد معدود صفات منفی را به کلیت حکومت عثمانی تعمیم داد. به عبارت دیگر، کسانی که تعداد ناچیز صفات منفی را از لابلای اوراق آثار مربوطه به زعم خویش چونان مو از ماست بیرون کشیده و اغراق و بزرگنمایی میکنند، صدها اظهار نظر مثبت در همان اسناد را که در وصف صفات مثبت تورکها بکار رفته نادیده میگیرند. به عنوان مثال، مورخ مشهور عاشیق پاشازاده از زبان سلیمان پاشا میگوید: دوره دورهی تورکهاست. حوجا سعدالدین افندی مورخ تورک قرن شانزدهم میلادی دربار عثمانی، زمانی که از فتوحات عثمانی صحبت میکند ارتش عثمانی را با عباراتی همچون قهرمانان تورک یا سربازان تورک توصیف کرده و میستاید. مورخ دیگر عثمانی محمت نشری مینویسد «زمانی که سلطان مراد اول پادشاه صرب را به مبارزه دعوت میکند با جملهی «مردانگی و شهامت تورک را به وی نشان خواهم داد» با غرور به تورک بودن خود افتخار میکند». وی، در اثر معروف دیگری با عنوان غزوات سلطان مراد، از دشمنانی صحبت میکند که در مواجهه با سربازان تورک و نیروی جنگاوری آنان نتوانستند بایستند و فرار کردند. تاجیزاده جعفر چلبی، دیگر مورخ نامی، از سربازان عثمانی در دورهی فاتح با عنوان «اردوی مظفر تورک» یاد میکند. سولاکزاده مورخ مشهور قرن هفدهم در بخش اعظم نوشتههایش نام تورک را با افتخار به زبان میآورد و از جم سلطان پسر سلطان محمد فاتح با عنوان پسر فاتح تورك قسطنطنیه و پسر پادشاه تورک یاد میکند. معروفترین مورخ عثمانی قرن شانزدهم، گلیبولولو مصطفی عالی، در اثر خویش به نام کنه الاخبار و در بخش تاریخ جهان به هنگام صحبت از تورکها از آنها با عناوین ملت ممتاز و امت زیبا یاد میکند و یا تحسین پاشا در خاطرات خود از اردو و هنگ سؤغوت و به هنگام توصیف از عشیرهی قارا گئچیلی که از تورکهای قاییست با عنوان نسلی که خون پاک و مبارک تورک را حمل میکند یاد کرده است. نمونههای این بیانات مثبت در باب توصیف تورکها در اسناد عثمانی فراوان است و ما فقط به چند مورد از آنها اشاره کردیم.
نکتهای دیگر در موضوع بحث این است که تورکستیزان گاهی نیز چیزهایی را به عنوان اسناد و مدارک عرضه میکنند که جعلی است و واقعیت ندارد. برای نمونه، ادعایی از زبان سلطان وحدتالدین با مضمون «تورکها گلهای نادان و بدون دین، ریشه و سرزمین هستند» نیز بیان شده بود که پروفسور مراد بارداقچی، متخصص اسناد دورهی سلطان وحدتالدین، با قاطعیت رد کرد. در واقع، چنین عبارتی در هیچ سندی وجود ندارد و دروغ محض است. مثالی دیگر که میتوان در این زمینه مطرح کرد در مورد مکاتبات سلطان سلیم و شاه اسماعیل میباشد که در آن ادعا میشود سلطان سلیم با «ائششک تورک» خطاب کردن شاه اسماعیل تورکها را تحقیر کرده است. حال اینکه در هیچ سند تاریخی چنین چیزی وجود ندارد. طبق تحقیقات پروفسور طوفان گوندوز، فقط چهار نامه از سلطان سلیم به شاه اسماعیل وجود دارد که دو تای آن به تورکی و دو تای دیگر به فارسی نوشته شده است، و در تمامی این مکتوبات سلطان سلیم، شاه اسماعیل را با احترام و با القاب اسماعیل بهادر و امیر اسماعیل خطاب کرده است. بعضاً وجود مکتوب دیگری که در آن شاه اسماعیل با عنوان اردبیلاوغلو خطاب شده است نیز ادعا میشود که به دلیل غیرمستند بودن رد شده است.
نکتهی مهمی که تورکستیزان فراموش میکنند نسب تورکی خاندان آل عثمان و سلاطین عثمانی میباشد که همیشه نیز از طرف آنها با افتخار یاد شده است. با مروری در تاریخ عثمانی، میبینیم سلاطین عثمانی از تورک بودن خویش و مهاجرتشان از تورکیستان آگاهی کامل دارند و در صدها سند به آن اشاره کردهاند. در شجره نامهی خانوادگی، خاندان عثمانی از فرزندان اوغوز خاقان و از قبیلهی قایی که بخشی از تورکهای اوغوز هستند معرفی شده است. اسامی اصیل تورکی نظیر اوغوزخان (نام پسر شاهزاده جم) و قورقوت (نام پسر بایزید دوم) نیز در خاندان عثمانی وجود دارد که مطمئناً تصادفی نبوده، و انتخاب و ترجیحی کاملاً آگاهانه، سیاسی و در راستای آگاهسازی نسبت به هویت تورکی خاندان آل عثمان بوده است. حتی سلطان عبدالحمید دوم، تورکها را «هموطنان ویژهی من» مینامید و مقرری معین خاصی برای طوایف اصیل تورک مشخص کرده بود. با این وجود، اتهام توهین و تحقیر تورکها توسط حکومت عثمانی، سخنانی از درون متناقض و کاملاً بیاساس است.
نهایتاً اینکه هر امری را باید در قالب و بستر زمانی خویش نگریست. اظهارات موجود در کتابهای تاریخ میبایستی در بستر زمانی و شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره بررسی و ارزیابی شود و ما نمیتوانیم با تفکرات، مفاهیم و معانی امروزی به تاریخ گذشته نگاه کنیم. اکثر پیشداوریها و نتیجهگیریها در مورد موضوع حاضر به دلیل نبود تحقیقات کافی و عدم ارزیابی صحیح رویدادها و اصطلاحات مرتبط با آن در چارچوب زمانی مربوطه صورت میگیرد. مثلاً اصطلاح «تورکه وئرمه» (دادن به تورک) که به روند واگذاری دئوشیرمهها (فرزندان مسیحی که پس از آموزش زبان تورکی و تعالیم اسلامی در نیروی یئنیچری بکار گرفته میشدند) به خانوادههای تورک اطلاق میشود، از طرف برخی مغرضان به عنوان تحقیر تورکها تفسیر شده است. در حالیکه به وضوح عکس این موضوع صادق است و چنانکه مورخ مشهور حدیدی توصیف میکند این نحوهی پرورش فرزندان مسیحی خدمتی به تورکها و امپراطوری عثمانی بوده است. در حقیقت بسیاری از ادعاهای مغرضین در مورد تحقیر تورکها در دوران عثمانی مانند نمونهی فوق یا صحیح نیستند یا از معنای آنها در متون تاریخی که مرتبط با جریانات سیاسی و اجتماعی آن دوره بوده غفلت شده و یا به عمد انحراف صورت گرفته است.
با تمام اینها، نباید این اصل کلی را فراموش کرد که عثمانی امپراتوری عظیمی بود که به مدت ششصد سال بر سه قارهی جهان و جمعیتی شامل دهها ملت گوناگون با دهها زبان متفاوت، چندین دین مختلف و چندین طرز حیات متنوع حکمرانی کرد. درک و فهم امروزی ما از ملیگرایی در آن دوران ـ جز در چند دههی پایانی ـ بین هیچ يك از ملل امپراطوری وجود نداشت و بنابراین هر رویداد و سخن آن دوره را نیز باید بر اساس شرایط سیاسی و جامعهشناختی آن دوران بررسی کرد، نه با دیدگاههای امروزی. عثمانی نیز همانند سلجوقی، ایلخانی، غزنوی، تیموری، بابری، صفوی، افشاری، قاجار و ... دولتی تورک بود که ستون فقرات آن بر یک ایل تورک (قایی) استوار بود و امکان داشت ایلی دیگر با عصیان آنان را پایین کشیده و خود به حکومت برسد. در واقع، تمامی دول و امپراطوریهای تورک در طول تاریخ، با آن دسته از طوایف و قبایل قدرتمند که توان و امکان منقرض نمودن دولت و بدستگیری قدرت را داشتند، بااحتیاط رفتار کرده و با کوچاندن آنها به مناطق سرحدی و دورترین نقاط سرزمینهای خود سعی میکردند خطر را از پایتخت دور کنند. خیلی از درگیریهای دولت مرکزی، و در واقع ایل حاکم، با عناصر و ایلات دیگر را بهتر است در این بستر بررسی کرد. به بیانی دیگر، ادعای توهین و تحقیر تورکها توسط عثمانیان دارای نکات جامعهشناختی و مختص وقایع سیاسی آن دوران است و هیچ ارتباطی با هویت ملی و دیگر مسائلی که در دنیای مدرن ایجاد شدهاند ندارد.
تاریخ
2020.05.19 / 13:08
|
مولف
وحید ابراهیمی
|