آنا صحیفه یازارلار |
دشمني اديب توسي با ترك و زبان تركي به روزگار معاصر محدود نميماند و او اين كينهتوزي را به عمق تاريخ ميكشاند و به منازعه با شاهان برزگ ترك نيز برميخیزد. دكترحسن احمدي گيوي در مطلبي كه به مناسبت بزرگداشت اديب طوسي در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي مينگارد به نكتهاي اشاره ميكند كه مؤيّد مطلب مورد اشاره است. او مينويسد:
« [ادیب طوسی] از روزگاران پر افتخار ايران باستان داستانها ميگفت و حسرتها ميخورد! از ميان بزرگان ديرين به همشهري گرانمايه خويش استاد طوس احترام خاصّي قائل بود و از عنصري چاپلوس بيزاريها مينمود و نيز با دلايل و شواهد ثابت ميكرد محمود غزنوي نه تنها كمترين حقّي بر گردن شعر و ادب ندارد، بلكه با بذل صلهها و نواختهاي غارتي از شبه قارّه هند و ايران به شاعران هنرفروش و گزافهگوي و ستم ستاي، مسير شعر فارسي را از شاهراه عزّت و فخامت و استواري به كوره راه سستي و پستي و چاپلوسي غلتانده است. » (روزنامه اطّلاعات، يكشنبه 15 فروردين 1389، شماره 24715، ص 6)
محمود غزنوي به عنوان يك ابله بزرگ شايسته اهانتهايي بيش از اين است. به كشتن دادن هزاران انسان در جنگهايي متوالي و حاصل كردن ثروتي افسانهاي در سايه رنج و مشقّت بسيار و سوزاندن آخرت خود و آنگاه ريختن اين ثروت به پاي زباني ديگر از او چهرهاي نادان و زيانكار به تصوير ميكشد كه به جاي پرداختن به زبان مادري خود حاصل رنج تن خود و لشكريانش به پاي زباني ميريزد كه اكنون مورّخ آن زبان اين گونه با ناسپاسي و قدرناشناسي تمام براي محكوم كردنش صغري و كبري ميچيند. لكن اين يك روي سكّه است.
روي ديگر سكّه ميگويد اگر همين اقدام سلطان محمود نبود شما از قرن چهارم و اوايل قرن پنجم چه داشتيد كه به آن بنازيد. با حذف عنصري، فرّخي، منوچهري، عسجدي، معزّي و ديگر پروردگان سلاطين ترك در اين دوره، تاريخ ادبيّات فارسي در اين برهه دست خالی می ماند. گذشته از اين اديب توسي چگونه ادّعا مي كند شعر فارسي در شاهراه عزّت و فخامت و استواري بوده در حالي كه سردار اين اين عزّت و فخامت و استواري؛ يعني، جناب فردوسي در تعريف و تمجيد از سلطان محمود خود را محدود و مقيّد به هيچ حدّي نميداند.
ايشان مثنوي يوسف و زليخای فردوسي را چه ميكنند كه اين شاعر در آن به خاطر به هدر دادن عمر خود و اتلاف آن در سرودن افسانه ودروغ مينالد. البتّه ميدانيم چه ميكنند. ايشان انتساب اين كتاب به فردوسي را به كلّي رد ميكنند و رد نكنند چه كنند؟!
تاریخ
2019.02.07 / 15:40
|
مولف
علی بابازاده
|