«بخش اول»
در جوامع پیشرفته آزادی بیان و آزادی سیاسی یکی از حقوق اولیه فرد به حساب میآید. چرا که شرط پویایی و حرکت به جلوی یک جامعه در احترام به تنوع فکری و دادن فرصت ارائه نظر نهفته است. اما فارغ از بحث کلیشهای و ایدهآلگرایانه آنچه که مسلم است، پذیرش تنوع افکار در عمل کار راحتی به نظر نمیرسد. برای اثبات این مدعا نیز کافی است به رفتار و برخوردهای روزانه خودمان در مواجهه با دیدگاههای متفاوت و مخالف دقیق کنیم.
حال اگر موضوع افکار و خواست یک جامعه باشد، مسئله عمیقتر میشود. با توجه به شرایط جامعه به گونهای پیش رفتهایم که منافع شخصی بر منافع جمعی غالب گردیده و شاید همین امر دلیل عوام فریبی و رفتار پوپولیستی دولتمردان در کشور است. اما آنچه از رفتار و برخوردهای دولت و سیاستمداران در قبال ملل غیرفارس بر میآید، وجود تناقض با ادعاهای بیسروته آنها است. از آنجاییکه برنامههای بزرگداشت روز جهانی زبانمادری و همایش تاریخ معاصر آذربايجان در دانشگاه تبریز و دانشگاه محققی اردبیل به دلایل امنیتی لغو میگردد، از آنجاییکه امضاکنندهگان نامه درخواست رشته زبان و ادبیات تورکی در دانشگاه مراغه مورد تهدید قرار گرفته و برنامه بزرگداشت روز جهانی زبانمادری کانون آذربايجانشناسی به همین بهانه لغو میگردد، از آنجاییکه رئیس دانشگاه و حراست دانشگاه پیامنور تبریز ویژهنامه نشریه دانشجویی " فرهنگ و تمدن آذربايجان " را با درگیری و تهمت زنیها استقبال میکند، از آنجاییکه با وجود ارائه فایل نشریه چندین ماه جلوی چاپ نشریه ترکی_ فارسی " آچیقسؤز " دانشگاه آزاد تبریز گرفته میشود و از آنجاییکه با فعالیتهای دانشجویی آذربايجانی سیاست کنترلی و مشغول کردن به خرده فعالیتها اتخاذ میگردد، خلف وعدهها و رفتار دوگانه دولت تدبیر و امید نسبت به جامعه دانشگاهی آذربايجان بیشتر هویدا میشود.
رشته زبان و ادبیات تورکی دانشگاه تبریز نیز یکی دیگر از رفتار دوگانه دولت تدبیر و امید در قبال آذربايجان است. رشتهای که با وجود اساتید غیر متخصص آن، فارغ از رشته دانشگاهی به ابزار سیاسی جهت کمکردن فشارهای فعالین مدنی آذربايجان تبدیل شد. اکنون نیز با وجود تلاش و پیگیریهای سه ساله دانشجويان این رشته، هنوز انجمن علمی رشته در بلا تکلیفی به سر میبرد. به هر حال وجود چنین اتفاقهایی در دانشگاهها و نیز جامعه آذربايجان علاوه بر ناکار آمد بودن مسئولین در منطقه، یک نوع تلاش برای حذف و تخریب فعالیتهای دانشجویی و مدنی را گوشزد میکند. تلاشی که با روشهای مختلف بایکوت، سانسور و تخریب صورت میگیرد و تمامی فعالیتهای اجتماعی_ فرهنگی را در آذربايجان تحت تاثیر قرار میدهد. در عرصه ورزشی تیم فوتبال تیراختور که علاوه بر تیم فوتبالی صدای مظلومیت ملت را فریاد میزند، محکوم به سرکوب میشود. در عرصه اجتماعی نیز تمامی حرکتها من جمله اعتراض به قطع درختان جنگلهای قاراداغ، خشکشدن دریاچه اورمیه، سرایز شدن معادن آذربايجان به مرکز که اقتصاد منطقه به آن وابسته است و اعتراضات به توهینهای غیرانسانی با دید امنیتی نگاه گردیده و طبیعی است به زعم آنان برای تخریب، این حرکتها بایستی به یکجا گره داده شود. البته قبول فهم و شعور ملت، شاید چیز سختی به نظر میرسد.