آنا صحیفه یازارلار |
تجارت آزاد، نامی دیگر برای «مبادلهی آزاد» است و مبادلهی آزاد، حقی طبیعی برای فرد فرد انسانهاست. تجارت آزاد، تجارتیست رهاشده از غلوزنجیر تعرفههای گمرکی و جیرهبندی واردات که "لویاتان" بر دستوپای انسانها میبندد. او چنین میکند چراکه از منافع تجارت آزاد بیخبرست.
بهمنظور کنکاش در منافع تجارت آزاد، ابتدا بهترست به سراغ یک اقتصاددان حامی تجارت آزاد بهنام «دیوید ریکاردو» برویم. درانگلستانِ ۲ سدهٔ پیش که شدیدترین تعرفهها بر کالاهای وارداتی وضع میشد، ریکاردو به مقابله با آنها برخاست. او در کتابهایش در دفاع تجارت آزاد قلم میزد و در پارلمان با تعرفههای گمرکی مخالفت میکرد.
ریکاردو نظریهای مهم در دفاع از تجارت آزاد را از خویش به جای گذاشت : اگر هر کشوری بر محصولاتی که در تولیدشان نسبت به دیگران، بیشترکارآمد است متمرکز شود و آن را با دیگران تجارت کند، برونداد اقتصاد جهان بیشینه خواهد شد. نام نظریهش را هم "مزیت نسبی" گذاشت.
بر مبنای این نظریه، اگر کشوری مثل "آمریکا" که در تولید خوراک و پوشاک بهرهوری بالایی دارد و کشوری هم مثل "برزیل" که در تولید این دو کالا بهرهوری کمتری نسبت به آمریکا دارد، وارد تجارت شوند، این تجارت برای طرفین سودآور خواهد بود. فرض کنید آمریکا برای تولید ۱ واحد پوشاک، ۱ ساعت زمان صرف میکند و برای تولید ۱ واحد خوراک، ۲ ساعت زمان صرف مینماید.
در سوی دیگر، برزیل برای تولید ۱ واحد پوشاک، ۶ ساعت زمان و برای تولید ۱ واحد خوراک، ۵ ساعت زمان صرف میکند. همانطور که مشاهده میفرمایید آمریکا در تولید هر دو کالا دست بالا را داشته و با صرف زمان کمتر، خوراک و پوشاک بیشتری در قیاس با برزیل تولید میکند.
اما اگر دقت کنیم میبینیم که آمریکا در تولید پوشاک نسبت به تولید خوراک که ۲ ساعت زمان میبرد، زمان کمتری (۱ ساعت) صرف میکند. گرچه آمریکا در تولید هر دو کالا کارآمدست اما در تولید پوشاک "کارآمدتر" است و از اینرو بهترست منابع تولیدش (نیروی کار و سرمایه و..) را به ساخت پوشاک اختصاص دهد تا بیشترین برونداد حاصل گردد.
برزیل هم گرچه در تولید هر دو کالا نسبت به آمریکا ناکارآمد است، اما در تولید خوراک "کمترناکارآمد" است. بدین معنا که با صرف زمان کمتری (۵ساعت) خوراک بیشتری تولید میکند. درحالیکه برای پوشاک باید ۶ ساعت زمان صرف کند. پس برزیل هم بهترست منابعش را به تولید پوشاک اختصاص دهد تا محصول بیشتری تولید نماید.
اگر موانع تجاری حذف و آزادی کامل بازرگانی برقرار شود، خوراک ارزانِ برزیل به آمریکا صادر و پوشاک ارزانِ آمریکا نیز به برزیل روانه میگردد. در اثر این امر، تولیدکنندگان خوراک آمریکایی و تولیدکنندگان پوشاک برزیلی، منقبض یا ورشکسته میشوند.
این اتفاق بهخودی خود نامطلوب نمیباشد چراکه منابع تولید این دو کشور به سوی ساخت کالاهای مزیتداری هدایت میگردد که میتوانند در حداکثرمقدارِ ممکن و باصرفِ حداقلزمانِ لازم، تولید شوند : خوراک در برزیل و پوشاک در آمریکا. با تولید محصول بیشتر و تجارت مازاد محصولشان با یکدیگر، مصرفِ مردمان این دو کشور فزونی مییابد و بدینطریق رفاهشان بیشینه میگردد.
اما اگر برزیل و آمریکا با کنترل واردات، راه "خودکفایی" را در پیش بگیرند، منابع تولیدشان به ساخت کالاهایی اختصاص مییابد که تنها با صرف زمان بیشتر و در مقادیر کمتر، قادر به تولیدشان هستند : پوشاک دربرزیل و خوراک درآمریکا. در این وضع دیگر خبری از بیشینهشدن تولید و مصرف مردمانشان نخواهد بود.
تجارت آزاد بینالمللی تنها بدین خاطر که منابع را به ارزشافزاترین کاربردها هدایت میکند و امکان تولید و مصرف جهانی را دوچندان میسازد سودمند نیست بلکه بیشتر بدین خاطر سودمندست که دکترینِ علیهش، "حمایتگرایی" (حمایت از تولید ملّی)، دارای نقصان نظری فراوانی در قیاس با آزادی بازرگانیست.
موضوعی که این دکترین نادیدهش میگیرد اینست که تعرفههای گمرکی با تغییردادن جهت تقاضای مصرفکنندگان از کالای وارداتی به سوی کالای برخی از صنایع داخلی که فاقد مزیت نسبی در بازارهای جهانیاند، مزایای نسبی اقتصاد را نابود میکنند و مانع هدایت "منابع محدود تولیدی" به سوی صنایع دارای مزیت نسبی میشوند. این امر در درازمدت توسعهی امکانات تولید و مصرف کشور را کند میسازد.
در این رابطه اندیشمندی به نام لودویگ فون میزس میگوید: «تنها دستاورد تعرفههای گمرکی اینست که تولید را از مکانهایی که "خروجیشان به ازای هر واحد ورودیشان بیشترست" به سوی "مکانهایی که خروجیشان بهازای هر واحد ورودیشان کمترست" منحرف میسازد. تعرفه تولید را افزایش نمیدهد؛ محدودش میکند.»
تاریخ
2019.10.19 / 15:38
|
مولف
Axar.az
|