آنا صحیفه یازارلار |
دکتر میری در پست اخیر خود (اینجا) نتیجه گرفته اند: «در عصر بی ثباتی منطقه جهان اسلام و کمربند انرژی جهانی توسط استعمار نو ما نیازمند هشیاری مضاعف هستیم». بر همین اساس است که می خواهم بگویم میری با وجود تشخیص درخشان خود از روند تحولات چطور با لغزش مکرر به هلال شیعی و این اواخر به هلال نوروز، خود را از ابزارهای سابق اش برای مقاومت در برابر چنین خطری خلع سلاح تئوریک کرده است.
عنصر نجات بخش ما در این کشاکش تاریخی بین غرب_شرق و خاورمیانه، ظرف و ظرفیتی است بنام #اسلام_انتقادی با تمام تنوعات و تکثرهایش در برابر استعمار، و نه پرشیاسنتریسم از جنس ایرانشهری (هلال نوروز) یا شعوبیگری (هلال شیعی)!
به عبارت دیگر در تحولات پانصد سال اخیر از صفویه به بعد ما منافع امپراتوری خود را به ضرر جهان اسلام و در همدستی با مسیونرها مفصل بندی کرده ایم! ما عدالت دروغین انوشیروان را از زبان غربی ها باور کردیم اما قتل عام مزدکی ها را نادیده گرفتیم! ما محو تماشای شکوه دروغین ساسانیانی شدیم که بر اشکال متنوعی از ستم انسانی بنا شده بود و هرگز نخواستیم عنصر رهایی بخش دین فراقومی اسلام را دریابیم و در هر لحظه تاریخی که فرصتی دست داد با تکیه بر فهم قومی از اسلام (اسلام دین عربی) در پی بازسازی مرکزیتی برآمدیم که در تحلیل نهایی فقط به ضرر جهان اسلام و به نفع مسیونرهای مداخله جوی یوروسنتریسم تمام شد، شده و می شود.
دکتر میری با وجود شروع از چنین گفتمان مقاومتی به مرور از خلال شریعتی _نقد شیعه صفوی و بازتولید شیعه علوی (انتقادی)، ابتدا به گفتمان هلال شیعی و این اواخر به هلال نوروز لغزید. به این دلیل ساده که در تقابل نفسگیر میان استعمار و «ما»، شیعه که در اساس در تقابل با «سنت» پوییده است، نمی توانست و نمی تواند سنگر مقاومت باشد و در نهایت با وجود تمام صداقتی که به خرج می دهد (انتقادی)، به نفع استعمار پوییده است، می پوید و خواهد پویید. و دقیقا از همین برون داد است که میری با یک پرش به عقب تاریخی، و در عصر دولت _ ملت ها با تمام فشارهایی که وارد می کنند، بجای تلاش در واسازی واقعیت هم اکنونیِ «غدیرخم _ سقیفهی بنیساعده» و «شیعه صفوی _ علوی» برای درانداختن سنگر مقاومت یکپارچه در برابر استعمار، به آغوش ایرانشهری و هلال نوروز یعنی همدستان استعمارگر بر می گردد.
تاریخ
2020.01.26 / 10:00
|
مولف
Axar.az
|