بگذارید اول کار یک موضوعی را روشن کنم ، برای من رژیم پهلوی یک قاتل حرفه ای در سرکوب ملل ممالک محروسه ایران است برای من آن پدر و پسر جانیان روزگار است ، جانیان روزگار شکنجه ها، شکنجه انسان درب و داغون کردن ، انسانیت ، انسان است ، حیوانی نمودن بشریت و ستم مضاعف به مردم است تمام توسعه و ساخت الات و ادوات نظامی و یا ابزارها یا برای خدمت به شکنجه و یا خدمت به اربابان است جاده سنتو، نه برای ما و نه برای خراسان است ، جاده سنتو برای اقمار محلی امپریالیسم انگلیس و بعد امریکا برای تسلط بر منطقه است.

قطار راه اهن نه برای سفر به شمال و جنوب که برای پیاده نظام کشور های متحد امپریالیسم برای دست اندازی به تمام منطقه است.

حتا بگذریم اصلا خدمت به مردم بوده است ، خوب باید به مردم خدمت کند این بابا و پسر مسئول رفاه این مردم است ، مالیات می گیرد ، نفت مردم را می فروشد ، خدمت او نمی تواند اثار شکنجه را بر بدن انسان زایل کند و یا دیکتاتوری و قتل و غارت او را توجیه کند .

در این که رژیم سابق ، ذره ای به مردم به عنوان سیاسی و یا اجتماعی ارزش قائل بود ، در تصور هم نمی گنجد !
و در نهایت و در بهترین موقعیت حرفش این بود یا حزب من با عنوان رستاخیز و یا بیرون از مملکت ، در این سطح هم دروغ می گفت ، من فقط بیعت نکرده بودم و من از طرف رژیم او ممنوع الخروج شده بودم.

بگذریم الان برخی از انسان های مدرن ، برای آبروداری و آبروخری برای رژیم وابسته امپریالیسم و قاتل هزاران انسان ملل ایران ، در به در دنبال اعمال ناپسند این دولت های بعد از انقلاب هستند ، نه به خاطر اینکه این دولت ها و یا حکومت ها اعمال غیر قانونی و جنایتکارانه انجام می دهند و باید محکوم و بر چیده شوند بلکه صرفا از شلاق و قتل امروزی برای آن مدفون شده و رژیم منحله ، ابروئی
دست و پا کنند!

و این شنیع ترین شکل مبارزه است ، یعنی ابرو و حیثیت برای نظام سرنگون شده از طریق اثبات ظلم و ستم این دولت به دست می اید .
ظلم و ستم به هر شکل و از طریق هر کس محکوم است ، ستم و قتل مشهد قنبر دلیل بر برائت و اعتبار ستم و قتل قنبر قلی نمی شود!
اون رژیم دزد بود ، حالا که بیشتر دزدیده می شود دلیل بر نیکی ان دزد سابق نیست !

هان حالا من از گذشته خونبار می گویم و یا از ستم دولت های سابق ، لابد از دولت فعلی می ترسم ، خوب ترس من از دولت و رژیم لاحق ، زایل کننده شکنجه رژیم سابق است ؟

اصلا من ترسو هستم و فعال مدنی نیستم ، اصلا از همان چوخ بختیار ها هستم ، ایا من حق ندارم از شکنجه های همایونی که بر من وارد شده است نقل نمایم و اگر نقل کردم لابد برای تحکیم رژیم لاحق است ؟

من جوانی خودم را سر این که رژیم شاه ستمکار است و سلامتی خود را در زیر شلاق های سرهنگان و ستمکاران شاهنشاهی از دست داده ام ، وظیفه من تشریح ستم جبار است به صورتی که دیدم و لمس کردم حالا اگر این دولت بعد از انقلاب خیلی شبیه ان است و یا از ان بسیار بدتر و شدیدتر ستمکار است پس لابد روی ان قبلی ها را سفید کرده است ، معنی ان ، این نیست که رژیم ستم شاهی و دو هزار و پانصد ساله رویش سفید بوده است.

پنجاه سال سیاهی کشور ایران از سایه شوم ان پدر و پسر بوده است ، سیاهتر بودن این یکی موجب تغییر سیاهی ان نخواهد بود.

و اما مسئله اصلی ، کسی که در این بازار می خرامد ، می نویسد و زندگی می کند بعید است که این معلومات را نداند ، درد
اصلی جای دیگری است که نمی تواند ان را بر زبان بیاورد اما من ان را طرح می کنم.

براساس طرح محله را به هم بزن تا من در قهوه خانه چانه زنی کنم ، شهر را در هم بکوب تا من از نازی ترامپ بیشتر بگیرم و یا ترقه در کن تا شیخ قاتل قاشقچی یک مقدار بر مبلغ افزاید ، هم نباشد بر اساس طرح تغییر رژیم ایران فعلا جز به اشوب خیابانی فکر نمی کنند
این مسئله برای ما به عنوان یکی از ملل ممالک محروسه ، بدون محاسبه سود و زیان ان ، قابل قبول نیست ، تغییر زمانی مفید است که به سوی جامعه مدنی و زندگی بدون خشونت و رفاه برود ، نه اینکه از چاله در بیاییم و بیافتیم توی چاه ویل ربع پهلوی ، این ملت های ایران سالهای سال در زندان ها و سلول ها زندانی و شکنجه شدند ، تا بر اساس تز پدر بر پدر مرا شاه بود ، شاه شود ؟

عقل انسانی الترناتیو را رو به جلو و برای رهایی از نکبت گذشته گرایی ایجاد کرده است. رسم سهراب کشی و فرزند کشی رسم باستان گرایان است در فرهنگ ما ، پسر پدر را در خاک می کند .