آنا صحیفه یازارلار |
جهان در حال گذراندن روزهای سختی است که از جنگ جهانی دوم به بعد بیسابقه بوده است، همهگیری بیماری کرونا نه فقط زندگی خصوصی افراد بلکه تمامی ارگانهای سیاسی و بینالمللی را نیز تحت تاثیر قرار داده است، به حدی که بسیاری از کشورها به تعطیلی و قرنطینهی کامل روی آوردهاند.
شرایط درگیری با بیماریِ کرونا و همچنین فضای ترسناک و آیندهی مبهم این وضعیت، جریانات سیاسی را نیز متاثر کرده است.
اما هدف این نوشته بررسی سیاستهای اتخاذ شدهی دولتها و جریانات نیست، بلکه بررسی عملکرد فعالان ملی آذربایجان در بحرانهای اینچنینی و نقد و بررسی آن است.
مثل همیشه بعضی از فعالان حرکت ملی آزربایجان در این روزهای سخت کنار مردم عزیز ایستادند و در تهیه و توزیع ماسک و اقلام ضدعفونی کننده و ایجاد کمپینهای مختلف و آگاه سازی نقش مثبتی را ایفا کردند. حتی در بسیاری از شهرها کتاب های تورکی برای مطالعهی شهروندان در قرنطینه توزیع شد.
وجود چنین فعالیتهایی در حرکت ملی آذربایجان چیز بی سابقهای نیست و همواره قابل تقدیر بوده و هست ، اما چیزی که نباید از آن غافل شد، درک و فهمیدن ماهیت حرکت ملی آذربایجان است.
حرکت ملی آزربایجان یک جریانِ تاریخیست که در آرمانِ خود هستی و سعادت ملت این جغرافیا را دنبال میکند. آرمانی بس بزرگ که همتی فراتر و حضوری قدرتمندانه می طلبد. پس بعضی از اقدامات مردم نهادِ جوانان عزیز نباید فعالین را دلخوش به این امر کند که ما در عرصه حضور داریم.
حضور ما مستلزم اندیشهایست که چیستی و چرایی ما را تبیین کرده و مسیر ما را مشخص کند وگرنه دچار آزمون و خطا میشویم و سردرگم در اقداماتی که ذیل هیچ هدفی نمیگنجد، گرفتار میآییم.
ما سالهاست که از نبودِ یک تئوری و گفتمانِ واحد رنج برده و دچار ویروسی خطرناک شدهایم: ویروسی به نامِ نگرشِ "پراگماتیستی".
بطور خلاصه پراگماتیسم (یا مکتب عملگرا) مکتبیاست که اصالت را بدون توجه به تئوری (یا درست وغلط بودن آن) صرف عملکردن میبیند و بدون هیچ نگرش تاریخی شناخت را متعلق به اینجا و اکنون میداند.
این نوع نگرش شبه پراگماتیستی ناخودآگاهانه در حرکت ملی ریشه دوانده و در رفتار و عملکرد کنشگران آن قابل رویت است.
نگرشی که مردم و فعالان را از حافظهی تاریخیشان جدا و بدون هیچ نگرش آرمانگرانهای، آنها را در اتفاقات روزمره و تلاش برای تصمیمگیری در آن سطح محصور کرده است.
البته این گفته بدان معنی نیست که فعالان آزربایجانی تاریخ نمیخوانند و یا تاریخ نمیدانند، بلکه منظور این است که نمیتوانند ارتباطی بین تاریخ گذشته و زمان حال بیابند و بر اساس آن آیندهای را متصور شوند. بنابراین سواد تاریخی فقط در سطح افتخار کردن به هویت باقی میماند.
از طرفی منظور از محصور در اتفاقات روزمره، نپرداختن به مسائل روز نیست، بلکه عدم وجود دیدگاه پدیدار شناسانه در رویدادها و عدم تبیین سمتسو های اتفاقات مختلف است.
دومین ویژگی نگرش پراگماتیستی (بهخصوص در حوزه سیاست) عدم پایبندی به اخلاق، ابزارگرایی و بیتوجهی به آرمانهای سیاسی و اجتماعی و تقدم منافع بر اوصول و ارزشهاست که کم و بیش در حرکت ملی قابل رویت است، عدم اعتماد فعالین نسبت به یکدیگر، استفاده از موقعیتهای مختلف برای ارضای منیت، تخریب اشخاص در نبود دیسکورس و گفتمان و در کل وجود آسیبهای این چنینی شاید دومین وهلهی نگرش پراگماتیستی در حرکت باشد که در نبودِ "آرمان جمعیِ مشخص" پدیدار گشته است.
فعالین راستین باید آگاه باشند که در این نوع نگرش ممکن است حقیقتِ حرکت فدای مصلحت و سود عدهای خاص شود، عده ای که برای ماندن در عرصه سیاست سعی در تغییر حقیقت دارند.
در چنین نگرشی هرچند که ممکن است عملکردهای مثبت و مقطعی (مانند آنچه که در بحران کرونا، سیل ترکمن ، زلزله و... دیدیم) اتفاق بیفتد، اما هیچ تجربه و دستاوردی در راستای حرکت اندوخته نمیشود، چرا که اساسا هیچ مسیری مشخص نیست، از این رو تمامی زحمات بهجای بسته بودن به ماهیت حرکت ملی، در حد کمکهای مردمنهادی فرو کاسته میشود.
در این نوع نگرش ارتباط نسلها باهم دیگر گسسته شده و هیچ تجربهای مکتوب و مستند از سوی نسلهای پیشین ارائه نمیشود، بنابراین نسلهای جدید مجبور به آغاز از نقطهی صفر میشوند و این موضوع، حرکت ملی را به سرگیجه در دور تسلسل و درجا زدن دچار میکند.
امید است این روزهای سخت با بازگشتی دوباره به خویشتن ،اندیشیدن در فلسفه و چرایی حرکت و با آسیب شناسیِ مداوم عملکردها همراه بوده و با سلامتی ملت این سرزمین و سایر مردمان جهان به پایان رسد.
تاریخ
2020.04.10 / 09:39
|
مولف
هادی حیدری راد
|