آنا صحیفه یازارلار |
ادیب طوسی در ادامۀ پراکنده گویی ها و ادامۀ سرگردانی ها خود بین آذری و فارسی به عنوان زبان مردم قدیم آذربایجان اضافه می کند:
«اغلب اسامی قراء و قصبات و شهرها و رودهای آذربایجان فارسی و مربوط به دوره های اوّلیّۀ اسلام می باشند. » (زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، ص 195)
او یا با ردیف کردن مجموعه ای از اعلام جغرافیایی که در نظر وی همۀ آنها فارسی بوده اند؛ نتیجه می گیرد:
« کسانی که مثلاً اسامی ... و هزارها امثال آن را به نقاط مختلف آذربایجان داده اند، پارسی زبان بوده و در خود این منطقه زندگی می کرده اند. » ( زبان فارسی در آذربایجان، ج 1، صص 196 ـ 195)
اگر منظور این گروه از سعی بین آذری و فارسی و سرگردانی در تعیین یکی از این دو به عنوان زبان باستان آذربایجان؛ یکی بودن ریشه و آبشخور این دو زبان یا زیر مجموعۀ فارسی بودن زبان آذری است، که باز هم مشکل حل نمی گردد. در این کشور حتّی یک فارسی زبان هم قادر به خواندن و فهمیدن معنای نمونه هایی که حضرات آذری باز به عنوان نمونه های شعری و نثری زبان موهوم آذری ارائه کرده اند؛ نیست. اشکال دیگری هم وجود دارد. تقریباً همۀ شخصیّت های ناسیونالیست و فارسی گرای ایرانی از هاضمۀ اعجاب برانگیز زبان فارسی و مردم فارسی زبان در حل و هضم و مستحیل کردن زبان ها و متکلّمان زبان های غیر فارسی در داخل خود سخن گفته و در این راه مرزهای اغراق و گزافه گویی را درنوردیده اند! چگونه است که این گروه در باب آذربایجان به قاعده ای معکوس معتقد شده و ادعا می کنند مردم فارس این ناحیه در زبان و فرهنگ ترکی مستحیل گشته اند؟!
تاریخ
2019.02.10 / 14:36
|
مولف
علی بابازاده
|