آنا صحیفه یازارلار |
اکثر مردم شهرستان گِرمی به میرعزیز
احترام میگذاشتند و برخی نیز به او ارادت داشتند. او سیّدی بود که در مجالس مردم قرآن میخواند و بعد از وفاتش قبر او به محل زیارت و نذورات علاقهمندان تبدیل شد. تقریبا سی سال بعد از فوت میرعزیز، پسرش تصمیم گرفت تا از این سرمایه معنوی که پدر برایش به ارث گذاشته استفاده کند. میرحمایت کاندیدای مجلس شد و براحتی 45% آرای ماخوذه را کسب کرده وارد بهارستان شد.
به احتمال قوی میرحمایت از سایر نمایندگان مجلس چیزی کم ندارد، ولی کسانی که به خاطر حرمت پدر، به پسر رای میدهند چیزی کم دارند. آنهایی که برای ادامه راه، پسر شاه متوفی و یادگارِ یادگار امام را انتخاب کردهاند نیز مشمول این گزارهاند زیرا همگان میدانیم که اصلیترین علت انتخابشان حرمت پدر است نه لیاقت و توانایی پسر.
انتخاب پسران بجای پدران طبیعیترین انتخاب مغزهای استبداد زدهای است که حاکمان را فرزندان خدایان و دارای فرّه ایزدی میدانند و وظیفه سخت و پرمشقت شبانی جامعه را بر آنها محول میکنند. این مغزهای استبداد زده نتیجهی انحصار و استبدادی است که نمیخواهد دیگران را در امر مدیریت جامعه شریک سازد، ولی این شورهزار سرنوشت محتومی نیست که در روز ازل نگاشته شده باشد و میتوانست چنین نباشد، به شرط آنکه چرخه استبداد و انسانهای استبدادزده جایی پاره میشد.
همین گِرمی هفتاد سال پیش از انتخاب میرحمایت (1324) بالاش آذراوغلو را به عنوان نماینده روانه مجلس ملی آذربایجان کرده بود. بالاش استاد دانشگاه و اندیشمندی شناخته شده در تاریخ ادبیات آذربایجان است که علاوه بر مقالات و تحقیقات علمی، هشت جلد کتاب شعر (مبارزه یوللاریندا، منیم نغمهلریم، سحر شفقلری، ایللردن ایللر، یارپاقلار تؤکولنده و...) از او به یادگار مانده است.
تاریخ
2019.08.18 / 19:00
|
مولف
Axar.az
|