شورا هم مکتب درس است و هم مکتب عبرت . فاجعه کربلا یک واقعه تاریخی است که در کمترین زمان شروع و پایان می یابد .اما اسباب و علل آن خیلی بیشتر از آن شروع و مقدمات وقوع آن را محتمل ساخته بود .

مردم ما عاشق عاشورا و امام و شهدای آن هستند ،اما علاقه ای به تحلیل قضایا ندارند زیرا مسئله ساده است آرزوی های آنها کوچک و خواسته های آنها حول سلامتی و شفا است . واین شفا و سلامتی را از مردی می خواهند که در آن روز خیلی جمعیت علیه وی بسیج شده بود .و اکنون بعد از گذشت ۱۳۰۰ سال شناخت ما محدود به لعنت شمر و ابن زیاد شده و امام حسین و یارانش نیز مظلوم و مصلوب در دست مداحان و واعظان .

اکنون به واقعه دیگری اشاره می کنم که در اطراف و دور بر ماست. در خیابان ها کسانی را دیدم که صلواتی کباب می دادند یا بستنی و آش تعارف می کردند برای امروز و فردا . طبعا پس از این دو روز شما نه تنها کباب مجانی نخواهید دید بلکه به عکس اگر به کباب خانه ها رجوع کنید یک سیخ کباب با سه تیکه گوشت کوچک و دو تیکه روغن حیوانی با قیمت نه هزار تومان پرداخت خواهید کرد . نتیجه حاصل ازاین شرایط این است که دلائل اتفاق عاشورا نه برای کباب فروش مهم بوده و نه برای شما که گول رفتار دیروز وی را خوردید.

از انجای که من معمولا به مسائل سیاسی نیز اشاره می کنم دو مثال سیاسی نیز بدین نوشته اضافه می کنم . اختلاس بیت المال تقریبا هیچ قباحتی بر نمی انگیزد زیرا به قدری تکرار شده، آن هم از سوی شخصیت های ظاهرا موجه که دیگر هر ناممکنی را، ممکن ساخته است .و معلوم شده است کسانی که برای ما درس عاشورا می دادند خود درس چاپیدن بیت المال را می آموختند .عواید حاصل از این عمل این بود که اندیشه عاشورا فقط برای صورت ظاهر توجیه شده و علت آن برای همان معلمان نیز مکشوف نبوده است .

یک مثال دیگر از موضوع خودمان . مطابق سرشماری سال ۱۳۷۹ جمعیت استان آذربایجان غربی ۸۵درصد تورک و ده درصد یعنی هفتصد هزار نفر کورد هستند .اگر از این مجموع سیصد هزار نفری را که پهلوی ها در آذربایجان ساکن کردند ،کسر کنیم و همچنین کردهای که از عراق آمده و هنوز قصد بازگشت به وطن خود را ندارند اضافه کنیم در این صورت حتی میزان کردها به پنجاه هزار نفر هم نمی رسد .مطابق معمول مردم اورمیه در خوابند و هرچه ما می نویسیم انعکاسی در آنها به وجود نمی آورد همانند مسلم که مردم را برای آگاه سازی فتنه ابن زیاد نصیحت می نمود ولی تنها خود پذیرش حرف های خود بود . شکر خدا دولتی داریم که نصیحت را نه از رهبر بلکه از آقای قوجانی قبول دارد و آقای قوجانی نیز تشنه به خون تورک هاست و چشمش طاقت دیدن آذربایجان را ندارد. برای هشتاد و پنج درصد تورک ،یک کورد حکومت می کند که قصد و سعی و تلاشش برای همگان روشن است الا دولت محترم .این بدان معناست که نه دولت و نه ما علاقه ای به دلایل اتفاق عاشورا و عبرت های آن نداریم و نه تنها نگاه نمی کنیم بلکه کاملا دوست داریم در این مورد کور و کر بمانیم و مانده ایم .با این تفصیلات تشیع امامی عاشورا را تنها در عاشورا بودنش دوست دارد و امامش را تنها در امام بودنش خلاصه کرده است مغز آدمی سوت می کشد وقتی به چنین تحلیلی برسد .