آنا صحیفه یازارلار |
کشف و طرح مساله ی «پایه رای» در اورمیه از سوی برخی دوستان بیش از آنکه ریشه در واقعیت های موجود داشته باشد، از یک فریب سیاسی حکایت داشت! چرا که متاسفانه طرح این موضوع در این شرایط، به سخره گرفتن شعور ملی و زیر سوال بردن پتانسیل «حرکت ملی» و میزان تاثیرگذاری فعالان سیاسی و مدنی آزربایجان را به دنبال داشت !
عمل دوستان در تاکید وتکیه بر 45 هزار رای دکتر وحید جلال زاده تلویحا حاکی از یک واقعیت تلخ بود که پایه رای و پتانسیل، جریان اصول گرای افراطی احمدی نژادی در اورمیه از پای رای «حرکت ملی» و فعالان سیاسی و مدنی ترکها در اورمیه بیشتر است!
آیا در این شرایط ایستادن در کنار جلال زاده ی امنیتی، که دارای کارنامه ی مشخصی بر همگان است برای مخاطبان حامل این پیام نبود که ما «فعالان سیاسی ومدنی آزربایجان» میان مردم و خلق«محبوبیت و پایگاه اجتماعی» نداریم و با تکیه بر «پایه رای» یک نیروی اصولگرای معلوم الحال با مکافات و مصیبت یک صندلی را در مجلس تصاحب کردیم!؟
آیا انتقال این نگرش بر افکار عمومی «خیانت آشکار» بر آرمانهای بزرگان حرکت و کسانیکه زندگی وعمرشان را در این مسیر گذاردند نیست؟
آیا واقعا چنین است؟
اگر چنین باشد وای برما و وای بر شما!
اما تجربه و واقعیت چیز دیگری را می نمایاند!
تقریبا اکثرا جریانات «حرکت ملی»اعم از تندرو و میانه رو، شرکت در انتخابات مجلس در استان آزربایجان غربی را تجویز نمودند!
حال سوال اینجاست که آیا با حمایت کل این جریان از «خانم دکتر گلشن نوروزی» نمیتوانستیم اصولگرایان افراطی با کارنامه ای منفی پس داده را از سر راه کنار بزنیم؟!
اصولگرایی که آشکارا در انتخابات اخیر با بد اخلاقی تمام، به تخریب روح الله حضرت پور و بنا به گفته ی نادر قاضی پور در رد صلاحیت ایشان دست داشته است چگونه و با چه منطقی میتواند مورد وثوق یک «فعالان مدنی» قرار گیرد؟
آیا دوستان میتوانند به این پرسش اساسی پاسخ گویند که؛ تخریب «حضرت پور و نادر قاضی پور و بهادری» در اورمیه به نفع کدام جریان سیاسی انحرافی تمام خواهد شد؟
آیا غیر از این است که رسالت جلال زاده در اورمیه تخریب شخصیت نمایندگان سابق اورمیه و بهره گیری از لابی قدرتمند در حاکمیت و رد صلاحیت نادر قاضی پور و هادی بهادری و شکستن وحدت ترکها و پاشیدن بذر اختلاف در میان فعالان مدنی بود؟ وکسانیکه بحث رای پایه را به دروغ در این شرایط مطرح نمودند و به فعالان داخل وخارج اطلاعات غلط دادند! ناخواسته در زمین طرح «رای آوری حداقل یک کرد»در اورمیه بازی کردند؟
فرض میگیریم عده ای قلیل به هر دلیل و بهانه و عمدا یا غیر عمدا و خواسته یا ناخواسته با هر نیتی اعم سونیت یا نیت خیرخواهانه بحث «پایه رای» را مطرح نمودند! چرا مدعیان «سیاست خوانی و سیاست دانی» در دام این اشخاص افتادند و فریب خورده و این گفته ها را باور کردند؟
اگر دوستان داخل نشین و خارج نشین فریب خورده باشند وااای بر ما و بر این ملت!
اگر فریب نخوردند و میدانستند که در صورت اجماع فعالان مدنی و حمایت از یک کاندیدای خاص _ که دارای اثر ادبی و کارنامه ی مشخص است _ در این شرایط میتواند به نتیجه ی مثبت بیانجامد ومیشد از مردم رای گرفت! و حمایت نکرده و به هر بهانه و توجیهی مسیر دیگری را در پیش گرفته وساز ناسازگاری را نواختند! باز واااای بر مردم و وای بر ما و وااای بر شما!
به یاد دارم در انتخابات مجلس ششم که نه فضای مجازی بود و نه رسانه ی درست و حسابی در کشور بود اما با وجود آن از 290 کرسی نمایندگی مجلس،220 نفر تا از نمایندگان مجلس با ارائه ی لیست، توسط اصلاح طلبان به مجلس راه یافتند!
وکسانیکه سالها وچند دوره با «پایه رای»بالا در مجلس حضور داشتند در مقابل افراد ناشناخته و گمنام شکست مفتضحانه ای را متحمل شدند!
اگر برای انتخاب نماینده ی اصلح،مبنا پایه رای سابق ودور قبل اشخاص می بود برگزاری انتخابات مجلس در هر چهار سال یکبار امری عبث میبود!با منطق این دوستان در نظام سیاسی کشور یک مرحله انتخابات برگزار میکردند و هر کس بیشترین آرا را کسب نمود همان آرای مبنای انتخابات دوره های آینده گشته و در نتیجه در دوره های بعد نیز همان شخص راهی مجلس میشد تا اینکه بعد از فوت وی درآن حوزه انتخاباتی برگزار کرده و یک شخص دیگر را انتخاب نمود!
این است منطق دوستان!؟
سخن به درازا کشید!
ختم کلام اینکه،طرح موضوع وجود «پایه رای» در این دور از انتخابات مجلس در اورمیه بسیار امر مضحکی بود!که با هیچ اصول اخلاقی و اجتماعی و سیاسی همخوانی نداشت!ودر واقع به سخره گرفتن تمام تئوری های علم سیاست بود!
تاریخ
2020.02.21 / 16:37
|
مولف
طاهر نقوی
|