آنا صحیفه یازارلار |
جذام جز بیماریهای واگیردار دهه سی و چهل بود. این بیماری ظرف مدت کوتاهی نزدیک به سیصد نفر از مردم شهرهای اهر، خلخال و سردشت را گرفتار ساخت. آن روزها این بیماری غیرقابل درمان بود و مردم نیز کوچکترین درکی از این بیماری نداشتند.
از آنجا که ابتدا لکههای بیحسی در صورت مبتلایان دیده میشود، بیمار حالت بسیاری بدی پیدا میکرد و باعث چندش دیگران میشد. سپس ابروهای بیمار ریخته و روی حلق، دماغ و چشم نیز لکه دیده میشد. کمکم عضلات دست ذوب شده، کف دست صاف و بعد استخوانها خورده شده و قسمتی از دست میافتاد.
مردم با دیدن این عوارض وحشت کرده و بیماران را از خود و جامعه میراندند. در منطقه ما برخی از بیماران، شهر و روستا را برای همیشه ترک کرده و به درههای اطراف پناه برده بودند. در سردشت جذامیهای رانده شده از روستاها به کوهی پناه برده و آنجا برای خود روستایی برپا کردند. در این شرایط بود که دکتر محمدحسین مبیّن پا پیش نهاد و مرکزی به نام بابا باغی در تبریز راه اندازی کرده و جذامیهای همه شهرها را برای درمان به آنجا جمع کرد. این کار در قدم اول مانع سرایت جذام در جامعه شد و در قدم دوم همه آن بیماران را نجات داد.
سال 41 سی نفر نیز در مشکین و مغان به جذام مبتلا شده بودند. دولت برنامهای برای کنترل و درمان آن بیماری نداشت و بودجه یا حقوقی برای کارکنان بهداریها برای این کار در نظر نگرفته بود. سه نفر از کارکنان دلسوز و زحمتکش منطقه حاضر شدند سه سال تمام بدون دریافت یک ریال حقالزحمه و ماموریت دولتی در کنار دکتر مبیّن به ریشه کنی این بیماری اقدام کنند.
هر بار که مصیبتی بزرگ گریبان مردمان ما را میگیرد دوباره به این نتیجه میرسم که این جذام یا کرونا نیست که بلای جان مردم شده بلکه دولتی سخت بیگانه با این ملت است که نه میخواهد و نه میتواند کاری بکند. این آگاهان هستند که باید راه و چاه را نشان دهند و دست آخر این خود مردمند که باید خود را نجات دهند.
تاریخ
2020.02.27 / 12:30
|
مولف
ایبراهیم رشیدی
|