آنا صحیفه یازارلار |
بعد از این نویسندۀ مثال های متعدّدی از کتب پیشین در بارۀ کاربرد واژۀ « تاجیک» و « تاژیک» در گذشته می آورد، تا معنی ایرانی و فارس بودن برای این کلمه را به درجۀ قبول نزدیک سازد. او در یک جمع بندی کلّی می نویسد:
«از تمام امثله ای که آورده شد؛ روشن می شود که مراد از تاجیک و تاژیک و تازیک در کتب فارسی، اتباع و سکنۀ ایرانی در زمین های ایرانی نشین است، در مقابل ترکان یا مغولان که بر آن اراضی مسلّط بوده اند. از مقاله ای که شِدر سجهائدئر در جشن نامۀ هفتاد سالگی گیزه ف. گیئسئ نوشته است؛ (لایپزیگ ۱۹۴۱، ص ۱ و مابعد) معلوم می شود، این اسمی است که ترکان بر ایرانیان گذاشته بودند و چنانکه عادت است، خود ایرانیان نیز این اسم را برای خود بکار می برده اند تا خود را از ترکان فرمانروای خودشان ممتاز سازند. » (یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص ۷۲۶)
تعبیر «سکنۀ ایرانی در زمین های ایرانی نشین» درجی در سایۀ خبث است. ایرانی بودن شامل حال همۀ مردمانی است که در این کشور زیسته و نیز در حال زیست هستند. اختراع ترکیبات «سکنۀ ایرانی» و «زمین های ایرانی نشین» نشانه هایی از نگاه کج و مغرضانۀ ملّت پرستان افراطی و بی منطق روزگار ماست. درج عبارت پایانی در این بخش هم تا حدودی از مینوی بعید می نماید. ممتاز شدن از فرمانروایان ترک و پذیرش فرمانروایی طولانی مدّت ترک برای اجداد تعریف شده و تخیّلی؛ نه واقعی آقای مینوی، برای وی نوعی لغزش محسوب می گردد هر چند که مینوی در اینجا نیز مسئله را بد دیده و بد مطرح کرده است. در نظر وی تنها فرمانروایان ترک به همراه سپاهیان و سالاران و قائدان و سرهنگان و حکام نواحی و ولایات و حاجبان سلطان و خیلتاشان و تیزتکان ترک به عنوان نیرویی اشغال گر در ایران بوده اند و وجود ملّت ترک و خانواده های ترک و شهروندان ترک در ایران موضوعیّت نداشته است
تاریخ
2019.07.18 / 18:12
|
مولف
علی بابازاده
|