آنا صحیفه یازارلار |
ابراهیم در عید قربان تیغ را نه برگلوی اسماعیل که بر گلوی تمام متعلقات و هستی ها و زیبایی های زمینی میفشارد...
ابراهیم با بستن چشم خویش بر لذتها و زیباییها و هستی های زمینی نه تنها خود، بلکه فرزند عزیز خویش «اسماعیل» را نیز آزاد و رها میسازد.
آری ابراهیم درس بزرگی به اسماعیل میدهد!
ابراهیم همیشه اسماعیل را «آزاد» میخواهد و به او «درس آزادگی» میدهد!
ابراهیم بزرگترین تصمیم طول تاریخ بشریت را میگیرد و آزادی و رهایی را برمیگزیند و تیغ بر گلوی نفس خویش می گذارد و بر لذتها پشت میکند...
آری «یک ملت» برای «آزاد زیستن» خویش و فرزندان و آیندگان خویش نیاز به قربانی کردن لذتها و غرایز و شهوات زمینی دارد.
این بود اولین پیام ابراهیم...
تا زمانیکه به دنبال لذتها و خوشی های روزمره ی مرسوم خویش هستیم، وشرافتمان را قربانی نفس، قدرت طلبی، ثروت اندوزی، شهوت طلبی خویش میکنیم و بجای قربانی کردن فرزندانمان برای ملتمان و وطنمان برعکس یک جامعه و ملت را پای فرزندان و آقازاده هایمان قربانی میکنیم، نه از عید قربان چیزی میدانیم و نه از ابراهیم و اسماعیل...
زمانی ابراهیم های زیادی فرزندانشان را به قربانگاه فرستادند تا این ملت و وطن سرافراز زندگی کند!
که مردم طعم آزادی و رهایی را بچشند و با عزت و عظمت زندگی کنند !
اما امروز «قدرت پیشگانی» را میبینیم که تیغ تیزشان بر گلوی خلق الله فرو میکنند و خون مخلوق میریزند و خون «خلق» بر«حلق» گوسفندانشان «فرزندانشان» در ولایات غرب که به عیاشی مشغول هستند میریزند.
کیسه ها را پر کرده به فرنگ میگریزند...
و آخرین پیام ابراهیم...
که همیشه این گوسفندان هستند که قربانی میشوند گوسفند یک نماد است.
گوسفند وار زیستن نیز نهایت به قربانی شدن ختم خواهد شد!
گوسفندان همیشه قربانیان جهل و ترس و طمع و بی تفاوتی بوده و هستند.
لازمه ی قربانی نشدن گوسفند نبودن است !
بیایید با ابراهیم وار زیستن، اسماعیل مان را نجات دهیم...
و از زیستنی گوسفند وار فاصله گیریم و گوسفند نباشیم...
چرا که گوسفندان نهایت قربانی نفس بشر خواهند شد...
عید قربان بر «ابراهیم یان» واقعی مبارک باد...
تاریخ
2019.08.12 / 17:40
|
مولف
طاهر نقوی
|