یوخاری

سخنرانی سید جعفر پیشه‌وری

آنا صحیفه یازارلار
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

از متن

روز ۱۹ شهریور سال ۱۳۲۹، یک هفته پس از انتشار بیانیه معروف ۱۲ شهریور و اعلام تشکیل حزب (فرقه) دموکرات آذربایجان، سید جعفر پیشه وری در سالن تئاتر شیر و خورشید تبریز درباره تأسيس حزب و شعارها و اهداف عمومی آن به مدت یک و نیم ساعت برای حاضرین سخنرانی کرد. خلاصه این سخنرانی در شش شماره متوالی روزنامه آذربایجان – ارگان فرقه تحت عنوان «آقای پیشه ورينين نطقينين مختصری» (خلاصه سخنرانی آقای پیشه وری) به چاپ رسید.

قبل از آن که رضا خان بر سر کار آید و سیاست درهم شکستن آذربایجان را شروع کند، تئاترهای ملی ما در آذربایجان به سرعت در حال ترقی بود. مردم، چه زن و چه مرد با کمال میل آثار هنرمندانمان را تماشا می کردند و از این طریق ملت ما از جهت اخلاق و معنویات نیز پیشرفت می کرد. درست از زمانی که زبان تئاتر ما را به زور فارسی کردند، سالن های نمایش نیز ناچار بسته شدند. زیرا اکثر مردم ما قادر به فهمیدن این زبان نیستند.

کسانی که تکلم به زبان آذربایجانی را مخالف وطن پرستی حساب می کنند، واقعا باید آدم های جاهلی باشند. زیرا این کار تازگی ندارد. هنوز هم واعظ های ما در مسجد و منبر مردم را با زبان مفهوم مردم، یعنی با زبان آذربایجانی به انجام فرایض دینی فرا می خوانند. ما از مخالفین زبان آذربایجان می پرسیم: چه قباحتی این جا هست. چرا از یک زبان می شود در منبر استفاده کرد ولی در مدرسه نه؟

وانگهی مساله خواندن و نوشتن به زبان آذربایجانی تازگی ندارد. چهل و چند سال پیش افتخار فرهنگ ایران، حاج میرزا حسن رشدیه در مدرسه ای که در تبریز تأسیس کرده بود، دوره ابتدائی را به زبان مادری تدریس می کرد. کتابی که او در آن هنگام تأليف و منتشر کرد، اکنون در دست ماست. گذشته از این، تعداد افرادی که در این جا خواندن و نوشتن را با زبان مادری شروع کرده اند، کم نیستند.

شنیده ایم که آقای فیوضات و آقای رضا زاده شفق زمانی به این زبان در مدارس آذربایجان تدریس کرده اند.

گذشته از این ها من در دهات و شهرهای کوچک معلمانی را دیدم که به این زبان یعنی زبان فارسی خطاب به دهقانان و اصنافی که زبان فارسی نمی دانند، در موضوع فرهنگ سخنرانی می کردند. خشن ترین شکل این کار را سال گذشته در سلماس ديدم. من کلمه سلماس را عمدا به کار می برم. زیرا ما ارادتی به شاپور علیرضا نداریم . کلمه شاپور جنایات اخلاقی این فرد را در پیش چشم مجسم می کند. خیابان ستارخان را خیابان پهلوی نامیدن گوش های ما را می خراشد و روحمان را می آزارد. در تبریز نمی شود خیابانی را به اسم رضاخان - جلاد آذربایجانی ها۔ نام گذاری کرد.

این خیابان را مردم تبریز بنام قهرمان ملی خود ستارخان نامیده اند. پست خانه ما باید یک بار این را بفهمد و نامه های ارسالی به آدرس خیابان پهلوی را پس بفرستد. در تبریز خیابان پهلوی وجود ندارد. بزرگ ترین خیابان تبریز به نام سردار بزرگ ما است و به این نام باید شناخته شود.

تاریخ
2019.12.12 / 13:08
مولف
عظیم حسن زاده
شرح لر
دیگر خبرلر

قادین گولرسه...

نه آغلارسان، نه سیزلارسان، بیر دردی بئش اولان کؤنلوم...

تبریز دلیلری بیزی اؤزباشینا بوراخدی... – تبریزلی یازار

تبریزلیلره آچیق مکتوب: او کیشی کیمدیر؟

هیمنیمیزه غضبیمیز واردی، میزیلدانیردیق…

ارمنی تعصبو چکه‌ن «بایقوش» آذربایجانلیلار

ارمنیلر بو دعوتی قبول ائتمیرلرسه…

فاجعه اؤنوندییک: رژیمدن حاقیمیزی زورلا آلمالیییق!

سیز ۴۰ میلیونو اونوتموسوز – بایرامینیز مبارک

ارمنیلرین تهدید ائتدیی لو عسگروو وفات ائتدی

خبر خطّی
Axar.az'da reklam Bağla
Reklam
Bize yazin Bağla