آنا صحیفه یازارلار |
آیینه برای دیدن خود است, برای خودکاوی است و برای رفع ایرادات ظاهری کاربرد زیادی دارد. ماسک نیز مخالف آیینه است نمی گذارد چهره واقعی دیده شود, ماسک هوادار سانسور است و واقعیت را پنهان می کند. این دو پدیده متضاد یک پارادکسکیال فرهنگی و اجتماعی را در پی دارند که البته نقش عوامل سیاسی در پدید آمدن آن غیر قابل کتمان است. بدبختی آنجاست که
در جوامع کمتر توسعه یافته نظیر جامعه ما علاوه بر اینکه بستر برای پرورش و شکوفایی استعدادها آماده نیست بلکه موانع دولتی و غیردولتی زیادی نیز وجود دارد. همین موضوع باعث ازدیاد ماسک های مختلف رفتاری و شخصیتی در بین مردم شده است که سختگیری بر دیگران و حق به جانب بودن دایمی, ویژگی چنین بحران فرهنگی است. به عنوان مثال فرهنگ رانندگی را در نظر بگیرید معمولا همه مدعی اند که حق تقدم,سرعت,سبقت و ... با آنهاست حال اگر فردی در مقابل آنها همان رفتارها را انجام دهد فورا ماسک روشنفکری, مدرنیته و اخلاقی بر گفتارشان نقش می بندد که چرا چنین و چرا چنان. یک مثال دولتی نیز همین اخبار منتشره در رادیو و تلوزیون است, بسیار دیده شده که علاوه بر انتشار خبر حتی گزارشی تهیه و پخش شده مبنی بر اینکه در طول این هفته مثلا ۴۰تیراندازی در فلان کشور اتفاق افتاده یعنی خشونت در آنجا در حال رشد است,اخلاق رو به افول است و .... ,یعنی ماسک انسان گرایی. حال سوال از آن سیاستگذار, مسئول یا تهیه کننده آن خبر این است چرا در آیینه خود را نمی نگری تا ببینی در همین جامعه مطابق آمارهای رسمی بطور متوسط هرروز سه نفر به قتل می رسند? یا چه تعداد درگیری خیابانی,قمه کشی و چاقو کشی و زورگیری و دیگر خشونت ها در همین جامعه اتفاق می افتد?
در اینجا اهمیت آیینه و ماسک مشخص می شود, اگر به آیینه بنگریم می توانیم ایرادات خود را ببینیم و نسبت به دیگران سختگیر نباشیم, همدلی کنیم, محبت و انرژی مثبت صادر کنیم, از تملق و اغراق و ریاکاری نیز بدور باشیم در غیر اینصورت مجبوریم همواره بجای یک شخصیت مستقل نقش شخصیت های متعددی را ایفا نماییم, در اداره کت و شلوار بپوشیم اما در خیابان ورود ممنوع وارد شویم, در باب زیان مسکرات حدیث و آیه بگوییم اما در خلوت کار دیگر کنیم, در مدرسه درس همه جا به نوبت یاد دهیم در صف بانک و نانوایی بدنبال دوست و آشنایی که کارمان را زودتر راه بیاندازد و هزاران هزار مثال اینچنینی.
در اینجاست که نباید منکر نقش دولت و حاکمیت در شکل دهی رفتار و منش و شخصیت فردی انسانها شد. اگر ارزشهای اجتماعی,فرهنگی و اخلاقی بدرستی نهادینه شوند و سیاستگذاران, حاکمان, ناظران و قانون گذاران خود عامل به آنها باشند قطعا بسیاری از مشکلات و چالش های ما قابل حل است. تغییر به همین راحتی است در آیینه نگریستن و نقاب از چهره برداشتن.
تاریخ
2019.12.15 / 10:29
|
مولف
رضا داغستانی
|